جملات الهام بخش برای زندگی عکس ها در حال لود شدن میباشند… شکیبا باشید! در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید.
بیشتر بخوانید »طنز/ با واردات پورشه و بوگاتی، باز هم مردم من را خواهند خرید!
طنز/ با واردات پورشه و بوگاتی، باز هم مردم من را خواهند خرید! اما به راستی چرا اینکار را نکردید؟! پاسخ روشن است، چون از محبوبیتم خبر داشتید و می دانستید، حتی با واردات پورشه و بوگاتی، باز هم مردم من را خواهند خرید! از همان ابتدا هم چشم نداشتید …
بیشتر بخوانید »سرگذشت انکار ناپذیر
سرگذشت انکار ناپذیر دستهایم چه پیرو فرتوتند دست نه،دسته های تابوتند که تن خسته ام کشندبه زور بکشانند و بسپرند به گور …
بیشتر بخوانید »خودرو زیبا فقط برای خانم های جوان+عکس
خودرو زیباترین خودرو دخترانه جهان عکس های دیدنی از یک خودرویزیبا و منحصر بفرد که فقط برای خانم های جوان طراحی و ساخته شده است و بسیار دخترانه و جالب است را در ادامه مشاهده کنید…
بیشتر بخوانید »طنز حمام رفتن دختر پسرا (خنده)
طنز حمام رفتن دختر پسرا (خنده) دختر: ساعت ۴ بعد از ظهر: ۱-لباساشو درمیاره ، رنگ روشن ها رو تو یک سبد رنگ تیره ها تو یک سبد دیگه میذاره… ۲-در حموم را از تو فقل میکنه ، جلوی آیینه می ایسته ، شکمش رو که تمام مدت داده بود …
بیشتر بخوانید »کارت پستال ماه محرم|بین الحرمین
کارت پستال ماه محرم|بین الحرمین
بیشتر بخوانید »پست عاشقانه ۱
پست عاشقانه یک هــــوا را هــــــر چــــقــدر نفـــــس بــکــشـــی بـــاز هــــــم بـــرای کــشیـــدنش بـــال بـــال میزنی… مــثـــل تـــــــــــــو… کـــه هـــر چــــقدر کـــه بــاشــی… بــاز بــاید بـــاشی! مـیـفهــمی چـــــه میگویــــم؟؟!!! بـــــــــــــودنـــت مهــــــــــــم است…
بیشتر بخوانید »اشک مادر
اشک مادر پسرکی از مادرش پرسید: مادر چرا گریه میکنی؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: نمیدانم عزیزم، نمیدانم! پسرک نزد پدرش رفت و گفت: چرا مامان همیشه گریه میکند؟ او چه میخواهد؟ پدرش تنها پاسخی که به ذهنش رسید این بود: همهی زنها گریه میکنند بی هیچ دلیلی! …
بیشتر بخوانید »شادی دنیای من-غمگین ترین رمان واقعی
شادی دنیای من-غمگین ترین رمان واقعی شادی دنیای من-غمگین ترین رمان واقعی شادی دنیای من((غمگین ترین رمان واقعی)) پسر وقتی به خودش اومد دید که روی تخت بیمارستان زیر سرم خوابیده . چیزی یادش نبود میخواست از روی تخت بلند بشه که یه دست گرم از بلند شدنش جلو گیری …
بیشتر بخوانید »درد دل دختری با مادرش
درد دل دختری با مادرش دختری با مادرش در رختخواب درددل می کرد با چشمی پر آب گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟ روی دستت باد کردم مادرم! سن من از بیست وشش افزون شد دل میان غرق …
بیشتر بخوانید »