دلت را با خداوند آشنا کن !
دلت را با خداوند آشنا کن !
دلت را با خداوند آشنا کن
زعمق جان خدایت را صدا کن
دلت غفلت زده مانند سنگ است
مس دل را ز یاد او طلا کن
شکوه بندگی در خاکساری است
خضوع و بندگی پیش خدا کن
تو غرق نعمت پروردگاری
بیا و حقّ نعمت را ادا کن
نشان حق شناسی در نماز است
جفا تا کی؟ بیا قدری وفا کن
رکوعی، سجدهای، اشکی، خضوعی
به پیش آن یکی، قامت دو تا کن
به پیش او گشا دست نیازی
به درگاه بلند او دعا کن
به سنگ توبهای بشکن دلت را
غرور و سرگرانی را رها کن
بندگی, بندگی کردن, بندگی خدا, خداوند, خدای مهریان, شعر درباره خدا, شعر خدا, راز و نیاز با خدا, درد و دل با خدا