بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستانک

حکایت درشکه سواری ناصرالدین شاه در سرما حکایت درشکه سواری ناصرالدین شاه در سرما   نقل کرده اند. که در یک روز سرد زمستانی که برف سنگینی در حال باریدن بود .. ناصر الدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد .. درشکه چی بیچاره را صدا کرد و دستور …

دلنوشته همسر یک آتشنشان |شوهرم یه آتش نشان بود… دلنوشته همسر یک آتشنشان |شوهرم یه آتش نشان بود… دلنوشته همسر یک آتشنشان: شوهرم یه آتش نشان بود یادمه روز اولی که دیدمش تو ایستگاه آتش نشانی نشسته بود و داشت با همکارش حرف میزد داشتم از اونجا رد میشدم ک …

حکایت بخشندگی حاتم طایی حکایت بخشندگی حاتم طایی از حاتم طایی پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت: آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود، یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد. گفتند: …

داستان جالب و کوتاه من بی حیا نیستم داستان جالب و کوتاه من بی حیا نیستم روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد …

داستان زیبای کریم کیست؟ داستان زیبای کریم کیست؟  داستان کوتاه کریم کیست؟   درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره‌های تو …

آزاده نامداری و داستانک هایش + عکس آزاده نامداری و داستانک هایش + عکس آزاده نامداری و داستانک هایش آزاده نامداری با انتشار عکس زیر نوشت: باشیطنت نگاهت کردم،شاید یادت بیاید من همانم که باموهای بافته وپیراهن صورتی بازی میکردیم، سرد نگاهم کردی،،لبخند زدم شاید یادت بیاید که یک بار …

مردی چوپان از دهکده ای دوردست، تعدادی گوسفند را با زحمت زیاد به دهکده شیوانا آورد و آنها را داخل […]

نوشته داستان زیبای مرد چوپان و شیوانا اولین بار در مجله تفریحی ۲روز پدیدار شد.