داستان جالب و کوتاه من بی حیا نیستم داستان جالب و کوتاه من بی حیا نیستم روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد …
بیشتر بخوانید »داستان جالب و کوتاه من بی حیا نیستم داستان جالب و کوتاه من بی حیا نیستم روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد …
بیشتر بخوانید »