داستان و رمان

داستان راز خوشبختی و پند سوم گنجشک

داستان راز خوشبختی و پند سوم گنجشک حکایت کرده اند که مردى گنجشکى شکار کرد، در راه خانه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت: در من فایده اى، براى تو نیست. اگر مرا آزاد کنى، تو را سه پند مى گویم که هر یک، همچون گنجى است و …

بیشتر بخوانید »

دانشجوی , در فرانسه و غذا و پول قرضی

دانشجوی , در فرانسه و غذا و پول قرضی دانشجوی , در فرانسه و غذا و پول قرضی ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻴﺪﺍﺩ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﻦ ﻳک ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻯ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮﻳﻰ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭ ﺭﻓﺘﻪ، ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺷﻬﺮﻫﺎﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎ، ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﻭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻛﻼﺱ ﺑﺮﺳﻢ. ﻧﻮک بینی ام …

بیشتر بخوانید »

داستان آموزنده وحی عجیب !

داستان آموزنده وحی عجیب ! خداوند به یکى از پیامبران وحى کرد: که فردا صبح اول چیزى که جلویت آمد بخور! و دومى را بپوشان ! و سومى را بپذیر! و چهارمى را ناامید مکن ! و از پنجمى بگریز! پیامبر خدا صبح از خانه بیرون آمد. در اولین وهله …

بیشتر بخوانید »

داستان های آموزنده بهلول دانا

آورده اند که روزی زبیده زوجه ی هارون الرشید در راه بهلول را دید که با کودکان بازی میکرد و […]

نوشته داستان های آموزنده بهلول دانا اولین بار در مجله تفریحی ۲روز پدیدار شد.

بیشتر بخوانید »

داستان زیبای مرد چوپان و شیوانا

مردی چوپان از دهکده ای دوردست، تعدادی گوسفند را با زحمت زیاد به دهکده شیوانا آورد و آنها را داخل […]

نوشته داستان زیبای مرد چوپان و شیوانا اولین بار در مجله تفریحی ۲روز پدیدار شد.

بیشتر بخوانید »

اشک مادر

اشک مادر پسرکی از مادرش پرسید: مادر چرا گریه می‌کنی؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: نمی‌دانم عزیزم، نمی‌دانم! پسرک نزد پدرش رفت و گفت: چرا مامان همیشه گریه می‌کند؟ او چه می‌خواهد؟ پدرش تنها پاسخی که به ذهنش رسید این بود: همه‌ی زن‌ها گریه می‌کنند بی هیچ دلیلی! …

بیشتر بخوانید »

شادی دنیای من-غمگین ترین رمان واقعی

شادی دنیای من-غمگین ترین رمان واقعی شادی دنیای من-غمگین ترین رمان واقعی شادی دنیای من((غمگین ترین رمان واقعی)) پسر وقتی به خودش اومد دید که روی تخت بیمارستان زیر سرم خوابیده . چیزی یادش نبود میخواست از روی تخت بلند بشه که یه دست گرم از بلند شدنش جلو گیری …

بیشتر بخوانید »