متن و اشعار در مورد حضرت زینب (س)

متن و اشعار در مورد حضرت زینب (س)

متن و اشعار در مورد حضرت زینب (س)

شعر: حضرت زینب | با فرا رسیدن پنجم جمادی الاول روز ولادت حضرت زینب (س) پیروان اهل بیت عصمت و طهارت، مراسم مولودی خوانی و جشن برگزار می کنند… اشعار شاعران اهل بیت در مورد حضرت زینب در این ایام بیش از پیش مورد توجه است…

 

متن و اشعار در مورد حضرت زینب (س)
متن و اشعار در مورد حضرت زینب (س)

 

 

 

شعر: حضرت زینب (س)

هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش

مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش

وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی

با یل ام البنین بودند در دور و برش

مریم و آسیه را دیدم که می آموختند

با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش

دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب

می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش

اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست

عصمت الله است این آیینه نام دیگرش

حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست

ارث برده این عقیله حجب را از مادرش

حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم

چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش

هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند

یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش…

شعر ولادت برای حضرت زینب(س)

السلام ای دختر شاه نجف             السلام ای صابر صحرای طف

السلام ای چادر زهرا به سر           السلام ای نور خورشید و قمر

السلام ای مقتدای عالمین              السلام ای خواهر خوب حسین

السلام ای بانوی ماتم زده              صبر تو صبر جهان بر هم زده

السلام ای تار و پود فاطمه              دختر صورت کبود فاطمه

السلام ای مظهر شور و شعور         پای تا سر عشق سر تا پا حضور

السلام ای کربلا در کربلا                ای به ایمان برادر مبتلا

السلام ای خطبه خوان شهر شام     خواب را کردی به بدخواهان حرام

السلام ای چشم زیبا بین عشق      زینب کبری و زهرای دمشق

شعر مصطفی متولی برای حضرت زینب(س) اربعین

از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی

دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی

می خواستم به پات سرم را فدا کنم

اما به خواهر تو ندادند مهلتی

کی گفته قطعه قطعه شدن درد آور است؟

مُردن به عشق تو که ندارد مشقتی

بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟

بی تو چگونه صبر کنم…. با چه طاقتی؟

از بس برای زخم لبت گریه کرده‌ایم

چشمی ندیده‌ام که ندیده جراحتی

تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد

هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی

آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن

دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی

این بچه ها تمامی شان لطمه خورده‌اند

با من ولی به شکوه نکردند صحبتی

غصه نخور حقیر نشد خواهرت حسین

از فتح شام آمده‌ام با چه هیبتی

شرمنده‌ام رقیۀ تو در خرابه ماند

لطفی کن و سراغ نگیر از امانتی

عباس اگر نبود اسارت چه سخت بود

ممنونم از حمایت آن چشم غیرتی

 شعر درباره حضرت زینب(س)

از زبان حضرت زینب(س) به امام حسین(ع):

حالا که غیر از چشم های تر نداری

تنهای تنها ماندی و یاور نداری

بگذار تا زینب لباس رزم پوشد

تا که نگوید دشمنت لشگر نداری

من آب می آرم برای اهل خیمه

دیگر نگو آقا که آب آور نداری

بگذار لخته خون ز لب هایت بگیرم

آخر مگر ای نازنین خواهر نداری

تعبیر کن خواب مرا ای یوسف من

حالا که غیر از چشم های تر نداری

می آیم امشب بهر دیدارت به گودال

هر چند دیر است و دیگر سر نداری

 شعر یوسف رحیمی برای حضرت زینب(س)

” از زبان حضرت زینب خطاب به امام حسین(ع)”:

قرآن بخوان از روی نیزه دلبرانه

یاسین و الرحمان بخوان پیغمبرانه

قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگیرد

همچون درخت روشنی در هر کرانه

باید بلرزانی وجود کوفیان را

قرآن بخوان با آن شکوه حیدرانه

خورشید زینب شام را هم زیر و رو کن

قرآن بخوان با لهجه ای روشنگرانه

کوثر بخوان تا رود رود اینجا ببارم

در حسرت پلک کبودت خواهرانه

قرآن بخوان شاید که این چشمان هرزه

خیره نگردد سوی ما خیره سرانه

اما چه تکریمی شد از لب های قاری

تشت طلا و بوسه های خیزرانه

گل داده از اعجاز لب های تو امشب

این چوب خشک اما چرا نیلوفرانه

در حسرت لب های خشکت آب می‌شد

ریحانه ات با التماسی دخترانه

آن شب که می‌بوسید چشمت را سه ساله

خم شد ز داغت نیزه هم ناباورانه

از داغ تو قلب تنور آتش گرفته

تا صبح با غمناله هایی مادرانه

شعر برای حضرت زینب(س)

از زبان حضرت زینب:

در صحنه با شکوه عاشورایی

در بارش تیغ و غربت و تنهایی

با قافله ای که رنج با خود می برد

والله ندیده ام به جز زیبایی!

شعر: حضرت زینب(س)

بیابانی سراسر نیزه و تو…

دلم می رفت با هر نیزه و تو…

سفر کردیم با هم عمه زینب!

من و داغ و سر بر نیزه و تو…

 شعر در مورد برای حضرت زینب(س)


هر چند پای بی رمق او توان نداشت

هر چند بین قافله جانش امان نداشت

بار امانتی که به منزل رسانده است

چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت

جز گیسوان غرق به خون روی نیزه ها

در آتش بلا به سرش سایه بان نداشت

آیا به جز حوالی گودال، ساربان

راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟

یک شهر چشم خیره به … بگذار بگذریم

شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت

آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود

اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت

دیگر لب مقدس قرآن کربلا

جایی برای بوسه‌ی آن خیزران نداشت!

شعر درباره حضرت زینب(س)

چشمش گریست دشت به آتش  کشیده را

بی تـاب گشت ســـــرخی حلـــق بریده را

آرام بر لبــــان عطشـــناک بوســـــــه زد

در بر  گرفـت قامـــــــت در  خون تپیــــده را

زینب ! عمود خیـــمه عالم شکسته شد

وقتی که کوفه بر  تو فرو بســـت دیده را

زینب ! به گوشه گوشه صحرا صبور  باش

گلهای نوشکفتـــــه از شاخه چیـــده را

پیراهنــــی  که بوی حسین تو می دهد

زینب ! صبـــــور باش دو دست بریـده را

آنک بگو به پســـــتی و نامردمـــی بگو

آن سینه سرخهای به مقصد رسیده را

زینب بگو به پستــــی و نامردمـی بگو

این گرگــــهای وحشی یوسف دریده را

زینب بگو که از  پس این شام می رسد

یک دست مهـــربان که بر آرد سپیده را

 شعر برای حضرت زینب(س) 

بر آل عبا تو نور عینی زینب

تو پشت و پناه عالمینی زینب

در فضل و شرافتت همین بس باشد

اینکه تو شریکه الحسینی زینب

*

خورشید نجابت و ادب یا زینب

با فضل و وقار، منتجب یا زینب

در اوج شکوه مثل کوهی بانو

هستی تو عقیله العرب! یا زینب

*

ای آینه عصمت زهرا! زینب

در صبر و وفا بدون همتا! زینب

تو محرم رازهای مولا بودی

چون فاطمه ای ام ابیها! زینب

*

تو مهر قبول کربلایی زینب

زهرای بتول کربلایی زینب

ای وارث نهضت حسین بن علی!

در شام، رسول کربلایی زینب

متن و اشعار در مورد حضرت زینب (س)

افتاب

پارس وی دی اس

درباره‌ی فان جو

منو به حال من رها نکن تو که برای من همه کسی اگه هنوزم عاشق منی چرا به داد من نمی رسی....

حتما ببینید

کشف حجاب الهام عرب مانکن ایرانی مهمان برنامه ماه عسل

کشف حجاب الهام عرب مانکن ایرانی مهمان برنامه ماه عسل کشف حجاب الهام عرب مانکن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *