بیوگرافی “وحید شیخ زاده” + عکسهای وحید شیخ زاده و همسرش
بیوگرافی “وحید شیخ زاده” + عکسهای وحید شیخ زاده و همسرش
وحید شیخ زاده در سال ۱۳۶۱ در تهران متولد شد. برادر وی «سعید شیخ زاده»، بازیگر می باشد. بازی در سینما را از سال ۱۳۷۱ با «آبادانی ها» کاری از «کیانوش عیاری» شروع کرد.
وحید سه برادر بنام سعید و شایان و فرید و یک خواهر دارد و سومین پسر خانواده است، بازیگری را همراه برادر خود از سن ۱۰ سالگی در سال ۱۳۷۱ با سریال آبادانی هابه کارگردانی کیانوش عیاری شروع کرد
ازدواج
در سال ۷۹ وقتی ۱۸ ساله بود عاشق شد
این عشق در نهایت به ازدواج با دختر مورد علاقه اش بنام شیما صاحب جمعی شد، و در حلا حاضر ۱۶ سال است با وی زندگی می کند و نتیجه آن یک دختر دو ساله بنام سایمان است
همسرش آرایشگر می باشد
فیلم شناسی : بازیگر (۷)
فیلم شناسی : بازیگر
بازیگر : (۷)مورد
(۱۳۷۰)
۱ – شاخ گاو (۱۳۷۴)
۲ – آرایش مرگ (۱۳۷۳)
۳ – بیقرار (۱۳۷۳)
۴ – حامی (۱۳۷۳)
۵ – مرد کوچک (۱۳۷۳)
۶ – پادزهر (۱۳۷۲)
۷ – آبادانی ها (۱۳۷۱)
گفتگوبا جناق های مطرح وحید و سعید شیخ زاده و رضا شاهرودی
زهرا عابدینی
از قدیم گفتهاند «هر وقت ژیان ماشین شد باجناق هم فامیل میشه» اما ما تو این گزارش ثابت میکنیم که هم ژیان ماشینه و هم باجناق فامیل. به خصوص اگر یکی از این باجناقها بازیگر و دیگری فوتبالیست باشه ،اینقدر راجع به ژیان و باجناق گفتیم که یادمون رفت بگیم یک شخصیت شناخته شده دیگری هم هست که با این دو نفر باجناق نیست اما برادر بزرگتر آقا وحید که هست، شاید بعضیها او را به (هری پاتر) بشناسند. به معرفی بیشتر نیاز ندارد چون تا به امروز بازیگری، اجرا و شخصیتهای متفاوتی را از او دیدهایم که به جای آنها صحبت کرده است. سعید و وحید شیخزاده دو برادر هنرمند به همراه آقای رضا شاهرودی فوتبالیست، ما را در این مصاحبه همراهی کردند این گزارش به نظرم جالبه، البته نظر من اینه به عنوان خبرنگار؛ شما هم تا آخر بخونید بد نیست. چون هر سه مهمان ما در این شماره از مجله به نوعی در کار خود معروفند و مهمتر از همه هرسه با هم نسبت خویشاوندی هم دارند.
وحید: همسرم طراح گرافیک است
۹ سال دوری از سینما و تلویزیون
فرزند سوم خانواده هستم، اگر به ترتیب خواهر و برادرهایم را معرفی کنم ،اول خواهرم دوم سعید، بعد خودم؛ فرید، نوید و آخرین برادرم شایان است،از بین برادرانم فرید در حدود هشت فیلم و نوید در حدود چهار فیلم بازی کردهاند و چون علاقه چندانی به بازیگری نداشتند این حرفه را کنار گذاشتند اما من و سعید کارمان را به لطف خدا ادامه دادیم البته گفتنی است در کار من وقفهای ۹ ساله افتاد که تقریبا از اواخر سال ۸۸ دوباره فعالیت هنریام را شروع کردم و فعالیتم را به طور خیلی جدیتر میخواهم ادامه بدهم.
بازیگری شغل اول من است
در سال ۸۰ در فیلم «بازی پنهان» به کارگردانی «شاهپور غریب» ایفای نقش کردم که به نظرم جزو سریالهای موفق آن زمان بود که من و سعید در نقش پسرخاله هم بازی بودیم ،بعد از آن کار، خیلی به من پیشنهاد بازی شد اما متاسفانه قبول نکردم و با کسب و کار و یک مغازه و باشگاه بیلیارد برای خودم سرگرمی درست کردم اما این اواخر احساس کردم از بازیگری خیلی دور شدم و انگار چیزی از وجودم کم شده بود، فهمیدم که باید بازیگری را دوباره ادامه بدهم، چون علاقه قلبیام بازیگری بود. بازیگری شغل اول من است و در کنار این کار شاید شغل دیگری داشته باشم، اما فکر و ذهنم تمام به سینما و تلویزیون است.
بازیگری یا گویندگی
بازیگری را بیشتر از گویندگی دوست دارم، اما این طور نیست که به گویندگی علاقه نداشته باشم، کار گویندگی را هم، همزمان با بازیگری کنار گذاشتم و از عالم هنر دور شدم .چون سعید زمان بیشتری را به کار گویندگی اختصاص میدهد، نمیخواهم هر دو یک راه را ادامه بدهیم، اما اگر روزی پیش بیاید و سعید احساس کند که من هم میتوانم جایی در دوبله ایران را بگیرم حتما این کار را انجام میدهم ودر کنار بازیگری در این زمینه فعالیت میکنم.
بازیگری شیطنت را از من گرفت
برادرم سعید معرف بیشتر هنردوستان است؛ او از سال ۶۸ بازیگری را آغاز کرد و ماجرای بازیگری من هم از این جا شروع شد که: در فیلم آبادانیها، که سعید در آن فیلم بازی میکرد قرار بود پسر بچهای در نقش برادر او باشد و به همین دلیل آقای عیاری خواستند من را ببینند و تستی از من بگیرند، اوایلش خیلی تمایل به بازی نداشتم در واقع به بازیگری علاقه نداشتم، اما با این وجود در سال ۷۰ فیلم آبادانیها را بازی کردم و بعد از آن کار، علاقه مندیام کم کم به بازیگری بیشتر شد، اما درست بعد از ورودم به بازیگری شیطنتهای کودکانهام کم شد و همیشه حتی در محیط خانه، کودکی آرام بودم و بیشتر اطرافیانم من را مرد کوچک خانواده صدا میزدند و همیشه میگفتند مردانه رفتار میکنم و بیشتر از سنم میفهمم.
زندگی آرام با شیما صاحب جمعی
باید بگویم که همزمان با گواهینامه رانندگی! در سال ۸۰ ازدواج کردم و زندگی مشترکمان را از صفر شروع کردیم و پله پله جلو آمدیم و الان زندگی خوبی داریم، همسرم طراح گرافیک است و گریمور البته به صورت آزاد نه برای سینما و تلویزیون. ما در سال ۸۰ ازدواج کردیم و یازده سال از قدمت ازدواج ما میگذرد نام همسرم شیما صاحب جمعی و از خانوادهای معتبر و اصیل کرمانشاهی است ما زندگی فوق العاده آرام و بیدغدغهای داریم، هم سن و سال هم هستیم و یک جورایی با هم بزرگ شدیم. همسرم خیلی راجع به کارهای من نظر میدهد، تشویقم میکند همیشه به من محبت دارد و با کمکهای او دلگرم میشوم و سرکار میروم، همیشه نظرات مثبت و خوبی میدهد و حتی گاهی من را نقد هم میکند، از آن جا که برایم مهم است کاملا خودم را تصحیح کردم.
رضا شاهرودی باجناق خوبم
به شدت علاقه به ورزش دارم، چون باجناق من آقای «رضا شاهرودی» فوتبالیست اسبق پرسپولیس و تیم ملی است. اگر فرصت باشد هر روز هم با او برای ورزش میروم و فوتبال هم بازی میکنم؛ در کنار این ورزش علاقه شدیدی به بیلیارد و اسنوکر دارم و زمانهای خالیام را به این قضیه اختصاص میدهم، توچال میروم، از سفر رفتن لذت میبرم، برای عیدها عاشق این هستم با برادرها و خانوادهام به سفر شمال برویم و خلاصه این که در آن جا خیلی خوش میگذرد.
شاهرودی: باجناقهای خوبی هستیم
دوقلودارم
بعد از بازنشستگی از فوتبال به عنوان مربی در باشگاهها فعالیت داشتم ؛چند سالی از زندگی مشترکم با خانم صاحب جمعی میگذرد، دو فرزند دختر سه سال و نیمه داریم که دوقلو هستند ,به نامهای «ایشنا و دینا» که بسیار دوستشان داریم. رابطه من و همسرم صمیمانه است و هیچ مشکلی با هم نداریم، همیشه با هم در مشورت هستیم حتی برای کارهای کوچک، به نظرم هیچ ایرادی ندارد که یک مرد با همسرش در زمینههای مختلف مشورت کند.
پشیمان نیستم
از انتخاب فوتبال پشیمان نیستم؛ چون فوتبال علاقه و هدف من بود و جدا از این که شغل و حرفه اصلیام است؛ این ورزش به من کمک کرده تا سلامت بمانم و به شکر خداوند تا به امروز همه چیز خوب بوده است. الان هم پس از اتمام دوران فوتبالم بیزینس آزاد دارم و در کنار آن اگر مربیگری تیمی را هم به عهده بگیرم، شغل اصلی من مربیگری فوتبال است. در حال حاضر در باشگاهی مشغول نیستم شاید در فصل آینده پیشنهادی باشد که روی آن فکر و بررسی کنم.
پیشنهاد سینمایی
از او میپرسیم از خانواده و خویشاوندی با وحید شیخزاده بگویید و آیا رابطه شما مثل باجناقهای دیگر است؟ میگوید: «آقا وحید از نظر سنی کوچکتر و قدیمیتر، اما از من زرنگتر است و زودتر آستین بالا زده، جدای از باجناق بودنمان با هم دوستی صمیمی داریم. من و وحید با هم به مجموعه ورزشی انقلاب میرویم، فوتبال بازی میکنیم و جالبتر این که نقطه مشترک بین من و وحید این هست که هر دومان چپ پا هستیم. با وحید خاطرات زیادی دارم مثلا وقتی مسافرت میرویم من الکی به وحید تعارف میکنم که من خرید میکنم تو نرو من میروم و مدام به او میگویم؛ او هم خودش متوجه میشود و آخرش هم خرید میکند، این یک عادت است و کلی با هم میخندیم.» رضا شاهرودی در ادامه میگوید: «از طرف خانم پوران درخشنده برای بازی در یک فیلم پیشنهادی داشتم اما تصمیم گرفتم بازیگر نباشم و همان فوتبالیست باقی بمانم و تنها به این حرفه فکر کنم.» شاهرودی در پایان میگوید: «خدا را شکر به اهدافم رسیدم حتی در زمان کودکی که به فوتبالیست شدن فکر میکردم این تصور در ذهنم نبود که به این سطح از فوتبال برسم؛ اما اگر مصدومیتها گریبان گیر من نمیشد ممکن بود خیلی بهتر پلههای ترقی را طی کنم.
هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی نیست و امیدوارم تمام خانوادهام (همسر، دخترانم، مادر و برادرانم) همیشه سلامت باشند.»
گفتگو با شیما صاحبجمعی همسر وحید شیخزاده
متولد سال ۱۳۶۱ هستم، رشته تحصیلیام گرافیک است ودر حال حاضر در یک سالن زیبایی مشغول به کار میکاپ میباشم، خوشحالم که همسر یک هنرمندهستم و جالب است بدانید که نیلوفر خواهر بزرگتر من، همسر رضا شاهرودی است.
بچه بودیم که ازدواج کردیم
من و وحید در سن خیلی پایین ازدواج کردیم و به قول معروف بچه بودیم که زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. اما با این وجود زود به تفاهم رسیدیم و هنوز هم به یکدیگر بسیار علاقهمند هستیم. ۱۱ سال از زندگی مشترکمان میگذرد و در این سالها دوران خوبی با هم داشتیم خیلی با هم راحت و صمیمی هستیم و خدا را شکر در همه موارد با هم خوب کنار میآییم، باید بگویم من و وحید درک خوب و بالایی از هم داریم .من همیشه میگویم اگر ۱۰ بار دیگر هم به دنیا بیایم در ۱۸ سالگی وباز هم با وحید ازدواج میکنم، یکی از علتهای تفاهم زیاد ما هم تاریخ تولدهایمان است که در یک سال و یک ماه میباشد در واقع کارهایی که آن زمان انجام میدادیم همه خاطره بوده و وقتی الان به آنها فکر میکنیم جالب و خندهدار است. او میگوید:
نیلوفر متولد ۱۳۵۶ و از من کوچکتر است، او همسر رضا شاهرودی فوتبالیست و بازیکن سابق تیم پرسپولیس است. نیلوفر و رضا ۵ سالی هست که ازدواج کردهاند و قبل از آن هم نامزد بودند، به خاطر سفرهای رضا برای بازی در کشورهای مختلف کمی ازدواج آنها طولانی شد، اما خدارا شکر الان زندگی خوبی با هم دارند و حاصل زندگی مشترکشان دو دختر دوقلوی خوشگل و ناز به نامهای «دینا» و «یشنا» که بسیار شیطون و شیرین هستند، همه خانواده عاشق شیرین زبانی آنها هستند. نیلوفر مهندس کامپیوتر و خانهدار است و دو قلوها با شیطنتهایشان فرصت سرکار رفتن برای خواهرم نمیگذارند.
گفتنی است ما چهار بچه هستیم سه دختر و یک پسر که نیلوفر خواهر دوم من است و من یک خواهر بزرگتر از نیلوفر و یک برادر کوچکتر از خودم هم دارم که خواهر بزرگ من یک دختر و یک پسر دانشجو دارد. هر روز خواهر و مادرم را میبینم چون خانههای ما نزدیک به هم قرار دارد.
آشناییهای اتفاقی
تمام دوستان و آشنایان ما میگویند خانواده خوششانسی هستید که یک خواهر با فوتبالیست و خواهر دیگر با یک هنرپیشه ازدواج کرده اما این آشناییها خیلی اتفاقی بوده در واقع قسمت این طور بوده است.
دوست دارم همیشه هنرمندانه زندگی کنم
من به کار بازیگری از بچگی خیلی علاقهمند بودم ولی نه برای خودم، چون هیچ وقت روی بازی کردن جلوی دوربین را نداشتم، ولی به کارهای هنری واقعا علاقه مند هستم و علاوه بر کارهای هنری، به صورت جدی و مداوم نقاشی میکنم و دوست دارم همیشه هنرمندانه زندگی کنم گفتنی است کارم را در سالن زیبایی دوست دارم و هیچ وقت دوست نداشتم در سینما یا پشت صحنه باشم.
حس مسئولیت خواهرانه
یادم میآید دوران مدرسه همیشه نیلوفر خیلی مراقبم بود و حس مسئولیت عجیبی نسبت به من داشت. به نظرم آنقدری که نیلوفر روی من حساس بود مادرم این طور نبود با این که مادرم هم مقرراتی و حساس بود اما خواهرم به خاطر علاقهای که به من داشت نگرانم بود هنوز هم با گذشت زمان مرور این خاطرات برایمان جالب است.
زندگی فقط صبر و حوصله
به نظر من، جوانهای امروزی صبر کمتری در زندگی زناشویی دارند و برای رسیدن به موفقیت و هدفشان حوصله نمیکنند، به عقیده من مرور زمان خود به خود تمام مشکلات را از بین میبرد، درست است که زندگیها سخت شده، اما با کمی تحمل و درست اندیشه کردن همه مشکلات زندگی هموار میشود.
سعید: من و وحید خاطرات زیادی داریم
فعالیت هنری
اولین کار هنریام را در سال ۱۳۶۸ به صورت اتفاقی و برای تست در فیلم مرگ پلنگ به کارگردانی «فریبرز صالح» آغاز کردم، بعد از بازی در این فیلم مرتب به من کار پیشنهاد میشد و اگر اشتباه نکنم بعد از این فیلم در فیلمهای یاران و سفر جادویی بازی کردم. شاید بازیگر شدن من، در انتخاب وحید تاثیر گذاشت چون در دوران کودکی بود و با تماشای کارهای من جرقههایی در ذهن او زده میشد، باید بگویم وحید استعداد فوقالعادهای دارد.
خاطرات مشترک
بازی و شیطنت خاطره مشترک بین ما دو برادر است همیشه با هم بودیم مثلا من فیلم میساختم و وحید برای من در فیلم بازی میکرد و در این فیلمهای کوتاه وحید همیشه نقش اول را داشت هنوز هم گاهی وقتها از این کارها میکنیم و بازهم وحید نقش اول فیلمهای من را دارد. چون شغل من و وحید مشترک است ما رابطه صمیمیتری داریم، البته به این معنا نه که با خواهر و برادرانم رابطه خوبی نداشته باشیم، اما حس و حال و حرفهای مشترک بین ما بسیار زیادتر است.
بازیگری یا دوبله
من به گویندگی و بازیگری به یک چشم نگاه میکنم و هر دو آنها به یک اندازه برایم اهمیت دارند، چون اول بازیگر بودم، بعد گوینده شدم، درست است که در حال حاضر بیشتر کار دوبله را دنبال میکنم، اما بازیگری شغل اصلی من است و اولویت من در کاری است که خوب باشد و مجزا کردن هنر دوبله و بازیگری برایم معنایی ندارد.
از بین کارهایی که دوبله کردم شخصیت «هری پاتر» را بیشتر دوست دارم. به جای هنرپیشگان زیادی مثل «بازیگران هالیوودی» صحبت کردم اما به هر حال (هری پاتر) در این سالها به خصوص بین نوجوانان خیلی معروفتر بود. به نظرم کارهایی که در آنها ایفای نقش کردم کارهای خوبی از آب در آمد اما آبادانیها، سفر جادویی و سریال غریبانه شاخصتر بود وخدارا شکر کارهایی را که دوست نداشتم، بازی نکردم. از زمانی که مدیر دوبلاژ شدم، مسئولیتم سنگینتر شده و علاوه بر این که سرکار در حال تمرین هستم در منزل هم دیالوگها را مرتب میکنم و خلاصه وقتم کاملا پر میشود.
دوست داشتم فوتبالیست شوم
از او میپرسیم بچه که بودید فکر میکردید خلبان میشوید یا مهندس؟
هیچکدام، اما صادقانه بگویم در دوران کودکی به هیچ عنوان فکر نمیکردم روزی بازیگر شوم و بیشتر به فوتبالیست شدن فکرم معطوف بود، حتی تا قبل از بازی در اولین فیلمم علاقهای به بازی نداشتم، اما حالا دوست ندارم که آن را از دست بدهم.
آقا سعید میگوید: «ورزش را خیلی دوست دارم و از نظر من شغل ما یک جورایی به ورزش مرتبط است چون کسی که بازیگری و گویندگی میکند باید علاوه بر نقش خوب اندام مناسبی هم داشته باشد. خیلی دوست دارم که شرایطی فراهم شود و فیلمی بسازم، حتی ذهنم را برای این موضوع درگیر کردم و جزو اهداف نزدیکم قرار دادم و میخواهم در سال جدید بیشتر جلوی دوربین باشم.»
بیوگرافی “وحید شیخ زاده” + عکسهای وحید شیخ زاده و همسرش
منبع: فان جو
بیوگرافی “وحید شیخ زاده” + عکسهای وحید شیخ زاده و همسرش,،فان جو, وحید شیخ زاده از بازیگری تا ازدواج و موسیقی,بیوگرافی کامل سعید شیخ زاده + عکس,biography saeid sheykhzadeh,www.biographyha.com,آثار سعید شیخ زاده,آدرس ایمیل سعید شیخ زاده,آدرس سایت سعید شیخ زاده,آیا سعید شیخ زاده ازدواج کرده است؟,اسامی فیلم های سعید شیخ زاده,اصلیت سعید شیخ زاده,بروزترین سایت بیوگرافی,بهترین سایت بیوگرافی,بیوگرافی,بیوگرافی بازیگران زیبای مرد,بیوگرافی ها دات کام,تاریخ تولد سعید شیخ زاده,تحصیلات سعید شیخ زاده,جدیدترین تصاویر سعید شیخ زاده,جوایز و افتخارات سعید شیخ زاده,دهکده بیوگرافی,سایت بیوگرافی,سایت بیوگرافی ها,سریال های سعید شیخ زاده,سعید شیخ زاده اهل کجاست؟,سعید شیخ زاده اهل کدام شهر است؟,سعید شیخ زاده متولد چه سالیه؟,سعید شیخ زاده و همسرش,سعید شیخ زاده چند سالشه؟,سعید شیخ زاده کیست؟,شهر بیوگرافی,عکسهای جدید سعید شیخ زاده,عکسهای خانوادگی سعید شیخ زاده,فقط بیوگرافی,مجموعه های تلویزیونی سعید شیخ زاده,مرجع بیوگرافی,مرجع بیوگرافی ایرانیان,همسر و فرزندان سعید شیخ زاده,گالری تصاویر بازیگران مرد