یاد این سریال های ماه رمضان بخیر!
یاد این سریال های ماه رمضان بخیر!
در روند تبدیل ماه رمضان از یک ماه سنگین و غم انگیز به یک ماه شاد و مفرح، بی گمان تلویزیون نقش پر رنگی داشته است، از همان سالی که تلویزیون تصمیم گرفت مجموعه های نمایشی را جایگزین برنامه های مذهبی و رسمی نظیر؛ سخنرانی و وعظ و دعا و… کند، شکل این ماه در باور جمعی مردم دچار تغییر شد، بعد از این تحول در سیما ، سینما هم تکانی به خود داد از فصل قبلا مرده ی اکران فرصتی برای تنوع در گیشه ساخت و به تاثیر از رسانه های فرهنگ ساز ماه روزه داری به جایگاه بهتری در میان مردم رسید در این یادداشت چند مجموعه ی نمایشی خاطره انگیز سالهای گذشته را مرور می کنیم و بعد از آن در مروری کوتاه آثار نمایشی رمضان امسال را بررسی می کنیم.
گمگشته – رامبد جوان
«گمگشته» از لحاظ کیفی اتفاق خاصی نبود، اما به نوعی شروع نهضت سریال های بعد افطار بود، سریال هایی که در بهترین زمان ممکن نمایش داده می شوند و اگر اندکی واجد کیفیت باشند، مخاطب تلویزیون را که بعد از افطار نای تکان خوردن ندارد، میخکوب می کنند، سریال نه داستان تازه ای داشت (جا به جایی دو نفر در دو موقعیت متفاوت با ظاهری مشابه) نه اجرای خیلی قدرتمندی ، با توجه به روح معنوی جاری در ماه رمضان این مجموعه سرشار از آموزه های اخلاقی بود که بعضی اوقات گل درشت میشد ، گمگشته در کارنامه ی رامبد جوان جایگاه خاصی ندارد، اما در سیمای جمهوری اسلامی شروع یک دوران است.
او یک فرشته بود – علیرضا افخمی
«او یک فرشته بود» هم شروع کننده یک جریان بود ، شروع سریال های “ماورایی” را می توان مربوط به کار علیرضا افخمی دانست، مجموعه ای که در زمان خود خیلی پربیننده شد؛ سوژه تازه بود و با باورهای ذهنی مردم همخوانی داشت، روند تحول شخصیت ها هم قابل باور بود. هر چند پاشنه ی آشیل کار را می توان نداشتن “منطق روایی” دانست ، قطب های مثبت و منفی سریال به خوبی پرداخت شده بودند ،کارگردان در بازی گرفتن از بازیگرانی چون: حسن جوهرچی شجاعت به خرج داده بود و او را در غالب جدیدی گذاشته بود، در ضمن مضمون سریال به شدت با فضای ماه رمضان همخوانی داشت، گرچه که او یک فرشته بود مخاطبش را بیشتر در سکانس های شبه ماهواره ای اش جذب می کرد، اما به هر حال شروع یک جریان بود که بعدتر اغما و ملکوت و..را در همان فضا مشاهده کردیم.
خانه به دوش ، متهم گریخت – رضا عطاران
طنزهای ماه رمضان را می توان به نام عطاران سند زد ، او در «خانه به دوش» با بهره گیری از بازیگرانی مثل : حمید لولایی و علی صادقی موفق شد، لحظات مفرحی را خلق کند که در پشت ظاهر کمیک خود نگاهی انتقادی به مضامینی همچون؛ اختلاف طبقاتی ، فقر ،اشتغال ، مفاسد اقتصادی و…داشت ، عطاران همین لحن را در «متهم گریخت» ادامه داد، این بار با تغییر نسبی تیم بازیگران و پرداخت به مهاجران شهرستانی پایتخت، باز هم موفق شد مخاطبش را جذب کند. ارائه ی چهره هایی جدید همچون احمد پور مخبر باعث شد تازگی کار حفظ شود، اما ساختار سریال همان ساختار خانه به دوش بود، با همان المان ها،موسیقی تیتراژ متناسب با فضای کار یک بار با صدای امیر حسین مدرس بار دیگر صدای محسن نامجو رنگ دیگری به تیتراژها ی خلاقانه ی سریال های عطاران می زد ، طنز این دو سریال به ذات خود نزدیک بود، لبخند به لب می آورد اما نه یله و رها بلکه خنده ای تلخ و از سر درد.
میوه ممنوعه – حسن فتحی
داستان «میوه ممنوعه » تازگی نداشت، اما قدرت بالای اجرا چه در کارگردانی و چه در بازیگری، موفق ترین ملودرام ماه رمضان های تمام سالهای گذشته را رقم زد ، علی نصیریان ،امیر جعفری ،هانیه توسلی ،گوهر خیر اندیش، در پرداخت کاراکترهای خود خیلی خوب بودند، موسیقی سریال با صدای خواجه امیری برای خودش هویتی مستقل پیدا کرد ،دیالوگ ها با وجود ممتنع بودن به سبب آنکه آهنگین بودند در زبان مردم جاری شد، همچنین سریالی که پر از مولفه های اخلاقی بود، هرگز مخاطب را پس نزد و موفق شد پیامش را به خوبی مستتر کند ، پیرنگ کار حول موضوعی بود که بارها پرداخت مبتذلی از آن شده اما هوشیاری حسن فتحی باعث شد سریال وزین بماند هر چند که پایان بندی کار بیشتر در جهت شاد بودن مخاطب طراحی شده بود و کمی از فضای رئال کار فاصله داشت.
بزنگاه – رضا عطاران
«بزنگاه» رئال ترین کار عطاران بود و البته تلخ ترین طنز او ،معتاد داستان او آنقدر خوب پرداخت شده بود که سریال در اواسط کار دچار تلاطم شد تا مرز توقیف پیش رفت، بعد از آن هم عطاران در تلویزیون آفتابی نشد، گویی سریال سازی او برای مدیران سیما هزینه داشت! اما دلیل اصلی ذکر کردن نام این سریال در فهرست، مروری بر جالب ها بود ، بزنگاه آغاز تصاویرهای مجموعه های تلویزیونی در این ماه بوده است ، «خداحافظ بچه» به دلیل آنچه که بد آموزی تلقی میشد، دیگر جالب این ماه بود؛ سریالی که خیلی مخاطب را دست کم گرفته بود و هیچ منطقی در فیلمنامه نداشت، با سکانس های جالب و پر افت و خیز، داد خیلی ها را در آورد ،پارسال هم «هفت سنگ» به شکل دیگری جالب شد ، پس از پخش چند قسمت از سریال و در حالی که شاید سازندگان گمان نمی کردند در عصر ارتباطات! آنقدر راحت و سریع دستشان روشود ، نسخه ی آمریکایی سریال دست به دست شد و کپی برداری این مجموعه را با چالش مواجه کرد.
دیگر آثار
بودند آثاری مثل «پنجمین خورشید» که بیشتر از آنچه که تحول ایجاد کند مایه ی خنده بود سریال در طرح داستان الکن بود و از پایه واساس دچار ضعف های مفرط بود از بازیگری تا فیلمنامه ، اغما و ملکوت که گرته برداری ضعیفی از (او یک فرشته بود) بودند ،«دود کش» که در جذب مخاطب خوب بود و با استفاده از تضاد مابین برق نورد و تشکر جزو خوب ها بوده است ،«صاحبدلان-محمد حسین لطیفی» که از بهترین های ماه رمضان بوده چه در طرح داستان چه در اجرا و…نام هایی که در ذهن من نمانده است.
و اما امسال … (ماه رمضان ۹۴)
مدیران تلویزیونی امسال مطمئن ترین و کم ریسک ترین راه را انتخاب کرده اند ، پخش سری جدید سریال هایی که در گذشته پر مخاطب بوده اند حداقل در دو شبکه ی یک و سه ، نشان می دهد که مدیران سیما به هیچ وجه نمی خواهند باکس بعد از افطار را از دست بدهند، شبکه ی یک با انتقال سریال نوروزی محبوب سه سال گذشته اش ؛ «پایتخت ۴» به نظر از همین حالا برنده ی رمضان امسال خواهد بود، به شرط آنکه گره افکنی های داستان به قوت خودش باقی باشد و سریال به تکرار نیفتد، شبکه ی ۳ هم با پخش سری دوم سریال پر مخاطب «دردسرهای عظیم» در پی جذب مخاطب است، در مورد این مجموعه هم شرط موفقیت ایجاد “کشش ” در داستان است؛ بازی دوسویه ای است از طرفی مخاطب به سبب آشنایی با فضا و کاراکترها به سرعت ارتباط برقرار می کند، از طرفی احتمال تکراری شدن ودلزدگی بیننده وجود دارد ، در مورد شبکه ی دو هم مجموعه ی «گاهی به پشت سر نگاه کن » به کارگردانی مازیار میری آماده ی پخش شده است، این سریال با حمایت از تولید داخلی و نخبگان ساخته شده است. با بازی بازیگرانی همچون : امین تارخ ، هدایت هاشمی ،الیکا عبدالرزاقی و … امیدواریم که جذاب شده باشد.
ماه رمضان , تلویزیون , سریال های ماه رمضان