پیامدهای طلاق آزاده نامداری و فرزاد حسنی
پیامدهای طلاق آزاده نامداری و فرزاد حسنی
چند روزی است در فضای مجازی و رسانهای اختلافات میان دو مجری معروف تلویزیون(آزاده نامداری-فرزاد حسنی) ایران چالش برانگیز شده و طیفهای مختلفی از افراد در این باره اظهار نظر کردهاند؛ از وکلای دو فرد تا برخی روزنامهنگاران و فعالان حوزه زنان و خانواده.
تا جایی که برنامههای دو فرد یادشده را از طریق تلویزیون دنبال کردهام در خاطر دارم که آنها در اجراهای خود با انواع و اقسام موضوعات اجتماعی و فرهنگی و هنری مواجه بودند و با افراد صاحبنام و با تجربه و نیز افرد عادی در موضوعات مختلف بحث و گفت وگو کردهاند. به همین دلیل نمیتوان این شائبه را مطرح ساخت که آنها با موضوع طلاق و تبعات آن بیگانه بودند. میتوان مدعی شد که آنان تجربههای دیگران در این زمینه را شنیدند و دیدند و به دلیل پیشهای که داشتند و ارتباطات گستردهشان شاید خود محل رجوع وحل اختلاف برخی ازاین موارد بودهاند.
با این مقدمه باید دلیل دیگری برای این رفتارها جست وجو کرد که بیش از آنکه جامعهشناسانه باشد، روانشناسانه و مرتبط با تجربیات فردی است که دقیقا از این منظر با تجربه فرد دیگر تفاوت دارد. به چه دلیل؟ به خاطر سبک متفاوت زندگی، ابعاد شخصیتی و روانی هر فرد و حتی افراد خانواده، به خصوص اقوام درجه یک، تجربیات شخصی افراد، میزان الگوپذیری آنها،و باورشان به مسئله ازدواج و …
با توجه به تابلویی که این دو از خود در اجرای برنامه ارائه کردند، به نظر میرسد از نظر شخصیتی بسیار برونگرا و دارای روابط اجتماعی بسیار خوبی با مخاطبان بودند، به قدری که بسیاری از بینندگان را تا پایان برنامههای خود نگه میداشتند.
این دو مجری با توجه به وجود تمامی محاسن اخلاقی در بعد اجتماعی، برای حل مسائل خانوادگی که مربوط به زندگی گذشته و تجربه ازدواج آنها بوده، علاوه بر قضاوت قاضی به سمتی حرکت کردند که مردم را هم به قضاوت فراخوانند. البته این امر به شکل غیرمستقیم از طریق درج مطالب واعتراضات، نامه وکلا و فعالان مدنی در شبکههای اجتماعی بروز بیرونی یافت.
به نظر میرسد برخی از تجربیات زندگی بین زوجها به ویژه در سالهای اول زندگی مانند حس ناشی از درد، تجربهناپذیر است. اجازه دهید با یک مثال ماجرا را کمی تبیین کنم.
اگر شما در بخشی از بدنتان درد فیزیکی را برای بار اول تجربه کنید، بعد از اتمام آن اگر این درد برای بار دوم اتفاق بیفتد تصور میکنید که این درد سنگینتر از درد قبلی بوده است و یا حس میکنید دردی متفاوتتر را برای بار دوم تجربه کردهاید و برای تسکین دردتان هر بار تلاش میکنید از مسکن قویتری استفاده کنید تا درد را سریع تر کاهش دهید تا اینکه به دنبال رفع دلیل اصلی آن باشید.
بر این اساس برخی از دردهای روحی نیز همانند دردهای جسمی، تجربهناپذیرند، حتی اگر شما نسبت به آن درد آگاهی داشته باشید و عامل درد روحیتان را بدانید. فراموش نکنید مشکلات و مسایلی که بحرانهای روحی را در زندگی ایجاد میکند به شخصیت، تجربه، سبک زندگی، باور، اعتماد به نفس افراد گره خورده است و تک تک این عوامل در تسریع و تاخیر روند حل بحران و یا مسئله مرتبط هستند. در این نوشته بنا بر حرفهام و تجربیاتی که در زمینه کار با زوجها دارم تلاشم را کردهام تا از هرگونه پیشداوری و قضاوت دوری کنم و قصدم مشخص کردن شکاف و عمق آن بر اساس تحلیل روانشناسانه است. شکافی که بسیاری از زوجها بعد از طلاق به طور ناخوداگاه از ان مطلع هستند اما دلیل ایجاد شکاف را نمیدانند و حتی پس از طلاق موفق به از بینبردن شکاف نمیشوند و به این دلیل بعد از ترک همدیگر به گذشته و خاطرات و باورهای ناخوشایند زندگی زناشوییشان گریز میزنند.
طلاق، بویژه برای این دو زوج بسیاراسترسزا بوده است. به ظاهر بخشی از مشکلات با حذف حضور یکدیگر در زندگی مشترک حل شده است،در حالی که اصل مشکل لاینحل باقی مانده است و همچنان ادامه دارد. فراموش نکنیم که طلاق به سیستم شخصیتی و هویت افراد آسیب میزند، هر چند اگر برای مدت کوتاهی زندگی زناشویی را تجربه کردند، اما در همین مدت کوتاه شبکهای از روابط با دوستان، اقوام در قالب زندگی مشترک شکل گرفته است که ماهیتا متفاوت با شبکه روابط دوران تجرد است.
امنیت ذهنی و احساس تجرد و تفرد دوباره و این که حال من چه هویتی دارم؟ و قرار است چه کاری با زندگیام بکنم و کثیری از سوالات دیگر، ظرفیت بالای افرادی را میطلبد که طلاق برایشان اتفاق افتاده است. طلاق ظرفیت میخواهد و ارادهای کافی برای رسیدن به تصمیم و آن هم تصمیم قطعی گرفتن.
آگاهی از این موضوع که بعد از طلاق چه بحرانهایی در انتظار فرد خواهد بود به فرد در میزان سازگاری با شرایط بحران بعد طلاق کمک میکند. درغیر این صورت عوارض بعد از آن منجر به استرس بیشتر و آشفتگی احساسی افزونتر از دوران زندگی مشترک میشود که غیر قابل تحمل و از جنس متفاوتی است.
به نظر میرسد این دو تن به رغم آنکه از استرس زندگی مشترک( به دلیل آلام و رنجها و مسائل شخصی که هر دوی آنها با ان روبرو بودند) رهایی پیدا کردند، در مرحله کنونی استرس و آشفتگی افزنتری را تحمل و تجربه میکنند که منجر به احساس عدم امنیت و نگرانی از تصور و قضاوتهای اطرافیان در جامعه شده است.
بر اساس رویکردهای روانشناسانه طلاق ۴ مرحله دارد. مرحله اول پذیرش طلاق که یک زوج به این نتیچه میرسند که ادامه رابطه، بنا بر دلایل شخصیشان فایدهای ندارد. مرحله دوم کنار آمدن با نقش جدید خود و احساس مفید و موثر بودن.
در مرحله سوم فرد اه جدیدی برای خود ترسیم میکند و سعی در تغییر دارد، به جای آنکه به گذشته گریز بزند و در مورد ناکامیهای گذشته زندگی مشترکش تفکر کند.
مرحله چهارم مقابله با استرس ناشی از طلاق است که ازجمله دشوارترین مراحل است.
به نظر میرسد این دو، در مرحله سوم متوقف شدند. به رغم آنکه آنها اه جدیدی را برای خود ترسیم کردند و هر یک بعد از طلاق درگیر کارهای روزمره خود شدند، اما موفق به تغییر شرایط درونیشان پس از طلاق نشدهاند و همچنان با دلخوری و کدورت در گذشته تلخ قدم میزنند و افکار منفی ناشی از ناکامیهای گذشته را مرور میکنند. چه بسا که حاصل آن، دردهای روحی عمیقی است که حل آن واقعا نیاز به تامل و تصمیم و اراده دارد. کنارآمدن با مسئله طلاق نیاز به گذشت زمان دارد و هر نوع آسیب و گزند و طعنه وکنایه از دو طرف، مسیر سازگاری باشرایط جدید را چندین برابر طولانیتر خواهد کرد و به عقبش خواهد راند که همراه با رنج و آسیب و آلامهای روحی خواهد بود.
بخشی ازتجربه افراد در بعد ازطلاق، طرح این سوال باخود است که چطور روح و روان و عقاید خود را با دیگری سهیم کردند؟ و تاسف بر تلفشدن بخشی از عمر و جوانی خود در این مسئله است.
بنابر این هر نوع قضاوت اطرافیان در مورد این دو منجر به آسیبهای بیشتر و عکسالعملهای واکنشی مخرب خواهد شد. برخی برونریزیها و افشاگری مسایل خصوصی در جامعه، هر چند که بخشی از حقیقت تلخ زندگی بودهاند و گوشهای از رفتارهای ناخوشایند در زندگی گذشته، اما به یاد داشته باشیم نه تنها بازتاب خوبی را برای دو فرد نخواهد داشت، بلکه ناخواسته آنها را درگیر قضاوتهای عادلانه و ناعادلانه صدها نفری میکند که تاثیری در حل مشکل آنها نخواهد داشت.
آزاده نامداری,فرزاد حسنی,پیامد های طلاق آزاده نامداری,دعوای آزاده نامداری و فرزاد حسنی,آزاده نامداری پس از طلاق,فرزاد حسنی بعد از طلاق,لینک های داغ
منبع:فان جو،