زیباترین داستان کوتاه و شنیدنی آرزوی باقالی پلو با ماهیچه زیباترین داستان کوتاه و شنیدنی آرزوی باقالی پلو با ماهیچه چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها افراد زیادی اونجا نبودن ۳ نفر ما …
بیشتر بخوانید »