چه خبر از شبکه‌های اجتماعی هنرمندان؟! +تصاویر

بابک جهانبخش و آرتا جان، فرهاد نجفی، ارمیا قاسمی و سایر دوستان در یک کافه این عکس را که احتمالاً مربوط به یک دورهمی هنری و یا یک کار مشترک است، گرفته اند. آفرین به خلاقیت دیزاینر این کافه که با پاشیدن چند گالن رنگ سفید روی دیوار آجری این کافه یک فضای مدرن و خفن خلق کرده و احتمالاً بخاطرِ همین دیزاین کلی روی قیمت چای های کافه کشیده شده است.

اولین قطرات باران چند روز پیش برای دقایقی تهران را خیس کرد تا چتر ها و بوت ها و بارانی ها پس از چند ماه غیبت دوباره سر از صفحات عزیزان دربیاورند و حضور در اینستاگرام بدون چکمه غیر ممکن باشد!

نکُشینِمون یه وقت اسکوبارای ایران!

(پیام رئیس مافیای یونان پس از دیدن این سلفی)

گردش عصرگاهی روشنا خانم و بابا خسرو از قاب دوربینِ مامان.

از سه کیلومتری هم قابل تشخیص است که این عکس مربوط به کودکی های کدام بازیگر است و نیازی به مطرح کردن سوال روز نیست! تبریک به یکتا ناصر بابت تولد ۳۸ سالگی اش.

اینکه کودک درون یک فرد فعال باشد و همیشه شاد و سرزنده باشد خیلی موضوع خوب و پسندیده ای است، ولی قضیه رامبد کمی حادتر از این اوصاف شده و این چیزی که ما میبینیم فراتر از کودک درون است!

عکسی که محسن چاوشی و از پسرش زانکو و دوستان عزیزش گرفته است.

سلفی نادر سلیمانی و حدیث فولادوند در سوسنگرد. در ضمن نادر جان بد نیست بدانی که کله مبارکت آتش گرفته. وقت کردی آن را هم خاموش کن. ممنون.

فکر کنم کاوه سماک باشی اولین انسان در تاریخ خواهد بود که از شدت کاهش وزن به حدود صفر میل خواهد کرد و در آینده ای نه چندان دور بالاخره تمام خواهد شد.

کاوه جان با خودت مشکل شخصی داری؟! خب دیگر چیزی برای آب شدن نمانده که هر روز در باشگاه انقلاب روی مردمِ کنیا را سفید میکنی! تا حالا دیدی یک خانمی به یک آقایی بگوید که “وااای شما چقد لاغر مردنی هستین! بیاین بریم با هم ازدواج کنیم!”؟؟؟ واقعاً تا حالا چنین موردی پیش آمده؟!

سلفی نفیسه روشن در کنار یک دکل نفتی. آن عزیزانی هم که از دور قابل رؤیت هستند نگهبانان این دکل نفتی هستند، چون برخلاف حجم عظیمشان مثل آب خوردن گم و گور میشوند و باید چند نفری مواظبشان بود!

عکس یادگاری ویشکا آسایش با پیمان جان قاسمخانی که به تماشای نمایششان یعنی “می سی سی پی نشسته می میرد” آمده بود.

سیانوری ها برای اکران فیلمشان به شیراز رفته بودند که این عکس رادر حین شیراز گردی گرفتند. بهروز شعیبی، هانیه توسلی و پدرام شریفی.

رضا جان اگر دلتنگی زیادی اذیت میکند کنسرت آمریکا را بیخیال شو و برگرد وطن. دل ما هم خیلی برایت تنگ شده است. دروغ گو هم خودتی!

سلفی بدون شرح بهاره رهنما و مهران غفوریان، دو وزنه سنگین (از نظر هنرِ اجرا!) و تاثیر گذار در سینمای کمدی کشورمان.

یکی از زیباترین عکس های این شماره، عکسی صمیمی از اسدالله یکتا بازیگر قدیمی و ریزنقش سینما در کنار همسر عزیزش در خانه اجاره ای خود در ورامین. عکسی که در کنار زیبایی های ناشی از صمیمیت و گرمی بی حد و حصرش، کم تلخی ندارد. زنده باشی عمو اسدالله، صفای وجودت و بزرگی قلبت این خانه نقلی را از هر برج و کاخی در نیاوران و کامرانیه، دلنشین تر کرده است.

نمایی از فیلم سینمایی “آبا جان”، آخرین ساخته هاتف علیمردانی که در مراحل پایانی ساخت است و احتمالاً تا قبل از جشنواره اکران شود. فیلمی به ظاهر خوش ساخت که سعید اقاخانی، حمیدرضا آذرنگ، شبنم مقدمی، محمدرضا غفاری و بانو فاطمه معتمد آریا در آن نقش آفرینی کرده اند.

سلفی “بی خود و بی جهت”ِ الناز حبیبی و نرگس محمدی در مسیر رفتن به یک جایی که حتما صلاح نبوده که ما بدانیم کجاست، وگرنه به آن اشاره می شد.

نحسی جمعه ها پایانی ندارد. جمعه هایی که گویا با سرطان لعنتی دست به یکی کرده اند تا کام یک ملت را تلخ کنند. این قرعه شوم این بار به نام پدر معنوی فوتبال ایران افتاد.تن فوتبال ایران هنوز داغ است، استقلال هنوز متوجه نشده که چه کسی را از دست داده. این فوتبال دیگر چنین عاشق پیشه هایی به خود نخواهد دید و بی شک منصور خان آخرینشان بود. آخرین عاشقی که از تمام وجود برای عشق بی وفایش مایه گذاشت. از مال و مقام و روان و تن برای تاج خرج کرد تا نگهش دارد. تمام زور خود را زد تا عشقش قربانی تحولات سیاسی نگردد و منحل نشود. به پای تیمش ماند آن را دوباره ساخت. دو ستاره به سینه ی تاجِ سرش چسباند و هیچ گاه آن را رها نکرد. هر بار هم که ناملایمت های این عشق سرکش او را پس میزد، یک سال بیشتر نمی کشید که به آغوش یار بازمیگشت.

دلمان برای منصور خان پورحیدری تنگ خواهد شد. دلمان برای مرد خوشتیپ و با وقاری که ادب در ورزش را برای همه معنی کرد. دلمان برای آن دستمال گردن و عینک دودی، آن عصایی که او را با پرستیژ تر از هر زمانی کرده بود. سرمربی جدید تیم بهشت از دیروز روی نیمکت تیمش نشسته، با موهای خاکستری و بدون عصا. دوباره حرص و جوش خواهد خورد و برنده خواهد شد. دوباره پس از هر گل یکی دو پُک بر سیگارش خواهد زد. دوباره آنقدر فریاد خواهد زد که در مصاحبه پس از بازی صدایش مثل همیشه بگیرد و از هوادارانی که آمدند و نیامدند تشکر کند… روحت شاد باشد آبی ترین مردِ ایران.

– چرا انقدر هواپیما تکون میخوره؟؟ چُرتم پاره شد!

+ شرمنده استاد، چاله های هوایی دست ما نیست!

– بلد نیستی پاشو خودم بشینم. (یقه اش را میگیرد و او را به بیرون از کابین پرتاب میکند.)

امروز تولد احسان علیخانی، مجری و تهیه کننده خوش فکر، خوشتیپ و محبوب تلویزیون است. امیدواریم همیشه سلامت و موفق باشد و ما را از تاثیراتِ روحی و جسمی هوادارانِ متعصبش در امان بدارد!

نگاه جان، دختر عزیز محسن یگانه وارد دومین سال زندگی اش شده و این پست محسن به همین مناسبت است. تبریک بی پایان به محسن عزیز و خانواده محترمش. امیدواریم سال های سال سایه اش بالای سر نگاه عزیز باشد و نفس های نگاه هم گرما بخشِ زندگی پدر و مادرش باشد.

عکسی عالی از بابک کریمی و خانواده عزیزش در ظاهر خانواده ای قجری.

مهدی پاکدل و حمیدرضا آذرنگ در گریم کار جدیدشان که درباره زندگی دو شخصیت تاثیرگذار تاریخِ هنر، یعنی اساتیدِ گرانقدر “کاکاشی” و “داداشی” است. در کنار سارا خانم اسکندری، خالق گریم عزیزان.

با این عکسِ “بی هوا” از لیلا خانم اوتادی، کمی حال و هوای مطلب را عوض کرده و به قول علی منصور فرشینگ می کنیم و می‌رویم سراغ ادامه مطلب.

عکسی بانمک که مجید صالحی از دخترش حنا خانم گذاشته که مشخص است خیلی دوست دارد بزرگ شود. اینجاست که باید وارد شد و گفت: حنا جان، کوچک بمان، دنیای آدم ها سنگی است…

جاان؟ آن دیالوگ پینوکیو و پدر ژپتو بود؟! شرمنده، حنا جان راحت باش و هر کاری دوست داری بکن. فقط از پدرت خواهش کن نوستالژی های ترسناکِ ما را تحت تاثیر قرار ندهد، ممنون!

سلفی ماشینی سحر قریشی و مادر عزیزش.

جا داشت مادرِ سحر در فضایی باز و خارج از ماشین رو به دوربین میگفت “اینم سحر دخترِ من” و آنگاه سحر قریشی وارد کادر میشد و فَوَقَع ما وَقَع!

عکس زیبای میلاد میداودی بازیکن سابق استقلال و تیم ملی در کنار دو دختر زیبایش آمیتیس و آتریسا.

کِی و کجا و در کدامین خواب غفلت بودیم که پوشیدن کفش بدون جوراب برای مرد ها مُد شد؟ به یاد دارید؟ به کدامین گناه داریم می سوزیم و زجر می کشیم؟

محسن فروزان و همسر محترم در کسب و کار جدیدشان. گویا این محرومیت چند ماهه برای محسن خیلی هم بد نبوده است!

باز هم یک سلفی مادرانه. این بار جعفر پناهی عزیز و مادر محترمش در حال سفر.

خاطره بازی شیوا ابراهیمی با این عکس قدیمی در کنار مجید صالحی، ستاره پسیانی و امیر جعفری که طبق گفته های خودش مربوط به تمرین تئاتر است ولی خیلی شبیه به تمرین تئاتر نیست و بیشتر حال و هوای شب نشینی در ویلای لواسان را تداعی می کند! حالا الکی گناه مردم را نشوییم، شاید تئاتر های آنموقع با گرمکن و پیتزا در لواسان تمرین میشد.

شهره سلطانی در مراسم حنابندان یکی از اقوامشان.

سلفی نصرالله رادش در کنار جیگر طلایش. این واقعه و این کپشن را خدمت تمامی جگرکی ها و طلافروشی های سرتاسر ایران تسلیت عرض میکنم.

شهره لرستانی در حال اجرای استند آپ کمدی برای فلامینگوهای یک پارک ملی در قزوین.

این شد یک سوال روز خوب! حدس بزنید که کدام کودک در تصویر کدام چهره ی این روزهای ماست.

امیرحسین آرمان با این سلفی از همه کسانی که تولد او را تبریک گفته بودند تشکر کرد. امیرحسین به شکسته شدن رکورد گینس در صفحه اش اشاره کرده که طبق بررسی های ما نه لایک چشمگیری وجود داشته و نه تعداد کامنتِ عجیبی. لذا احتمالا رکوردی که امیرحسین به آن اشاره کرده، مربوط به تعداد قلب و بوس در یک کامنت است که باید بررسی های دقیق تری برای تایید صحت آن انجام گیرد.

پیشرفت قابل توجه سحر جوزانی در کاهش تعداد عکس هایش در هر پست را شاهد هستید. او در یک بازه سه ساله از هفده عکس در یک پست به دو عکس در پست رسیده که یک پیشرفت بینظیر است! به امید فرارسیدن روزی که هر پستِ سحر شامل یک عکس باشد!

برزو ارجمند با این عکس قدیمی از کودکی هایش در کنار پدر عزیزش، یاد عمو انوش ارجمند را زنده کرد. یادشان گرامی.

دیروز تولد شیلا خداداد هم بود و این پست را مثلاً همسر و پسرش برای تبریک تولد به او به اشتراک گذاشته اند. خب ما هم باور می کنیم که این پست کارِ خود شیلا نیست و برای این خانواده صمیمی آرزوی خوشبختی می کنیم!

عکسی جالب از خسرو احمدی در شب دامادی اش که توسط رفقای آن روزها محاصره شده است.

بهداد جان نه تنها آیتکین آرامشبخشِ آشوبِ تو است، بلکه به ما هم با این عکس کلی آرامش هدیه کرد. خداوند برایت نگهش دارد.

عکسی که آزاده نامداری از همسر و دخترش در حال پیاده روی و قدم زدن گرفته است. راستی نام این وسیله که جناب عابدی با آن گندم خانم را حمل میکند، چیست؟ کیف کانگورویی؟! کوله پشتی برعکس؟! کسی نامش را میداند؟!

خاطره بازی جالب ملیکا زارعی از دوران دبیرستان و شیطنت هایش. البته این چیزی که ما می بینیم در کنار سایر شیطت های دوران دبیرستان، شیطنت درجه ۱ محسوب می شود و میتوان تصویرش را به راحتی در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشت. سایر شیطنت ها هم که بماند!

– تو که عرضه ی یه سلفی گرفتن نداری چرا رفتی اون بالا؟!

+ الآن میگیرم مسعود خان! گرفتم، ببینین.

– این چیه دیگه؟ سلفیت ما قبلِ یک سلفیِ بَده!

برای سلامتی این گربه پشمالو دعا کنید.

ساعاتی پس از مرگ یکی از با وقارترین و با شخصیت ترین چهره های فوتبال ایران، عباس جدیدی قهرمان سابق کشتی دنیا و عضو شورای شهر تصویری از خود و منصور پورحیدری در کانال تلگرامی اش منتشر می کند که بسیار غم انگیز و تلخ است. چهره بی جان منصور پورحیدری با چشم های نیمه باز. بیهوش و در آستانه کوچ. او در منطقه ممنوعه ICU جایی که حتی خانواده اش اجازه ندارند بروند ایستاده و عکسی به یادگار می گیرد. عکسی از جنس همان عکس هایی که در این چند هفته خیلی ها با منصورخان انداخته اند تا بگویند به عیادت او رفته اند. تا بگویند مثلا کنارش بوده اند و تنهایش نگذاشته اند. عکس هایی که انگار بیش از آنکه در آن لحظه کاربرد داشته باشد، بیشتر برای آینده است و استفاده های دیگری دارد. ولی بی شک مردم معنای این عکس ها را بهتر از هرکس دیگری می دانند.اما تصویری که عباس جدیدی از مرحوم پورحیدری منتشر کرد بی شک تلخ ترین تصویری است که در این هفته ها از آن مرحوم منتشر شد. جالب اینجاست که جدیدی این عکس را از کانال تلگرامی اش پاک نکرده و هیچ اهمیتی به انتقاد ها نمیکند. آقای جدیدی ما دلاوری هایت روی تشک کشتی را بیاد داریم، خاطرات خوبی که برایمان رقم زدی تکرار نشدنی هستند، ولی این رسم پهلوانی نیست. شاید گرفتن عکس در کنار امیر تتلو برایت رأی آور باشد، ولی این تصویر جز دردِ قلب مخاطبین و نفرت پراکنی نسبت به خودت، هیچ عایدی برایت نخواهد داشت. آن را پاک کن قهرمان!

تا فردا مراقب خود باشید.