خلاصه قسمت اول تا اخر جسور و زیبا و بازیگران سریال cesur ve guzel

خلاصه قسمت اول تا اخر جسور و زیبا و بازیگران سریال cesur ve guzel

خلاصه قسمت اول تا اخر جسور و زیبا و بازیگران سریال cesur ve guzel

serial-cesur-ve-guzel-tyrkey-6 خلاصه قسمت اول تا اخر جسور و زیبا و بازیگران سریال cesur ve guzel , فان جو, اخبار سریال های ترکی, بیوگرافی و اینستاگرام طوبا بویوک‌ اوستون سوهان در سریال جسور و زیبا, بیوگرافی و اینستاگرام کیوانچ تاتلیتوگ جسور سریال جسور و زیبا, خلاصه داستان سریال ترکی جسور و زیبا, داستان و بازیگران سریال cesur ve guzel جسور و زیبا,داستان و بازیگران سریال شجاع و زیبا cesur ve guzel, دانلود سریال دوبله جسور و زیبا, زمان پخش سریال cesur ve guzel جسور و زیبا, عکس های سریال cesur ve guzel جسور و زیبا, عکس های سوهان و جسور سریال cesur ve guzel, قسمت آخر سریال جسور و زیبا cesur ve guzel, بازیگران و خوانندگان,

 

داستان و بازیگران سریال cesur ve guzel جسور و زیبا

در این پست جدید ترین عکس های سریال cesur ve guzel جسور و زیبا و با معرفی سریال ترکی جسور و زیبا با بازی بازیگران معروف و ستاره ترکیه کیوانچ تاتلیتوگ و طوبا بویوک اوستون در خدمت شما هستیم در ادامه میتوانید با بازیگران و داستان سریال جسور و زیبا cesur ve guzel اشنا شوید

zor-sahnelere-hazirlandilarfv_-biyke2qx3ckhgemfg

داستان سریال ترکی جسور و زیبا cesur ve guzel

روزی روزگاری یک جوون خوشتیپ و مرموز به اسم جسور مثل بمب میافته توی یه شهر پر آرامش به اسم کورولداغ…اولین قدمی که میذاره داخل شهر با یک دختر بسیار زیبا به اسم سوهان رو به رو میشه…بعد از این رویارویی متفاوت جاذبه ای بین اونا شکل میگیره که نمیتونن جلوی اون رو بگیرن اما یه چیزی هست که نمیدونن…با دشمنی دیرینه خونواده ی این دو جوون…آرزوی خوشبختی اونا به یک عشق غیر ممکن تبدیل میشه …

serial-cesur-ve-guzel-tyrkey-15

بیوگرافی و عکس بازیگر نقش تحسین سریال جسور و زیبا

مهند و کوزی در سریال جسور و زیبا در نقش جسور

مهند و کوزی در سریال جسور و زیبا در نقش جسور

جسور و سوهان در سریال جسور و گوزل cesur ve guzel

جسور و سوهان در سریال جسور و گوزل cesur ve guzel

serial-cesur-ve-guzel-tyrkey-10 خلاصه قسمت اول تا اخر جسور و زیبا و بازیگران سریال cesur ve guzel , فان جو, اخبار سریال های ترکی, بیوگرافی و اینستاگرام طوبا بویوک‌ اوستون سوهان در سریال جسور و زیبا, بیوگرافی و اینستاگرام کیوانچ تاتلیتوگ جسور سریال جسور و زیبا, خلاصه داستان سریال ترکی جسور و زیبا, داستان و بازیگران سریال cesur ve guzel جسور و زیبا,داستان و بازیگران سریال شجاع و زیبا cesur ve guzel, دانلود سریال دوبله جسور و زیبا, زمان پخش سریال cesur ve guzel جسور و زیبا, عکس های سریال cesur ve guzel جسور و زیبا, عکس های سوهان و جسور سریال cesur ve guzel, قسمت آخر سریال جسور و زیبا cesur ve guzel, بازیگران و خوانندگان,

خلاصه داستان سریال ترکی جسور و زیبا

کیوانچ تاتلیتوغ و طوبی بیوک اوستون دو بازیگر مشهور و نامی ترکیه بازیگران اصلی این سریال می باشند
پسر شجاع و جسور ( کیوانچ تاتلیتوگ ) سریال که جوانی خوشتیپ و جذاب است از شهر خود به یک شهر کوچک حرکت میکند
در این شهر کوچک خانواده ای زندگی میکنند که ملک و زمین های زیادی دارند و بسیار ثروتمند هستند که این خانواده دختری بسیار زیبا به نام سوهان (طوبی بیوک اوستون) دارد که زیبایی آن زبانزد بود.
تو ملاقات اول جسور و سوهان عشقی پرشور بین شان شروع می شود فقط بین این دو موضوع های بسیار زیادی وجود دارد که دو طرف از آنها بی خبرند.
خانواده جسور و خانواده سوهان در زمان های بسیار قدیم همدیگر را می شناختند و بین این دو خانواده یک جنگ و دعوای بسیار بزرگی رخ داده بود که دو عضو جوان این دو خانواده از این موضوع بی خبر هستند.
این حساب بسته نشده قدیمی بین دو خانواده بر روی عشق دو عضو جوان این خانواده ها سایه انداخت و حوادث گذشته بین دو خانواده عشق این دو را به حالت ناممکن در آورده است.
با گذشت زمان علت و راز آمدن جسور به این شهر کوچک بر ملا خواهد شد

عکس های سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

serial-cesur-ve-guzel-tyrkey-6

داستان و بازیگران سریال جسور و زیبا جسور و گوزل سریال ترکی جسور و زیبا cesur ve guzel

داستان و بازیگران سریال جسور و زیبا جسور و گوزل سریال ترکی جسور و زیبا cesur ve guzel

serial-cesur-ve-guzel-tyrkey-1 serial-cesur-ve-guzel-tyrkey-2 serial-cesur-ve-guzel-tyrkey-3

عکس های سریال ترکی جسور و زیبا cesur ve guzel
خلاصه قسمت اول تا اخر جسور و زیبا و بازیگران سریال cesur ve guzel

جسور در سریال ترکی جسور و زیبا cesur ve guzel

جسور در سریال ترکی جسور و زیبا cesur ve guzel

شخصیت های سریال cesur ve guzel جسور و زیبا

شخصیت جسور با بازی کیوانچ تاتلیتوگ

جسور در این سریال دارای شخصیتی مرموز شجاع و خیلی خوش تیپ است که برای انتقام خانوده خود از فردی به نام تحسین مالک بزرگ و ثرتمند اراضی و مزارع یک دهکده به آنجا مهاجرت میکند و در انجا خانه ای میخرد که اتفاقا در انجا با دختر تحسین به نام سوهان وارد عشقی دست نیافتنی میشود جسور حالا بین انتقام و عشق درگیر است انتقام از تحسین یا عشق به سوهان دختر تحسین …

کیوانچ تاتلیتوگ در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

کیوانچ تاتلیتوگ در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

شخصیت سوهان با بازی طوبا بویوک اوستون

سوهان دختری فعال زیبا و عاشق اسبش نازلی است سوهان دختر تحسین مالک و ثرتمند دهکده است همه جای شهر او را میشناسند او قرار است با کورای نامزد کند ولی او با یک برخورد یک دل نه صد دل عاشق فردی خوشتیپ و شجاع به نام جسور که او را از یه اتفاق و مرگ نجات میدهد میشود حالا او درگیر این است که چطور نامزدش را دور کند و چطور به پدرش بگوید که عاشق فردی که ثروتمند نیست و خانواده او معلوم نیست شده است

طوبا بویوک اوستون در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

طوبا بویوک اوستون در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

سیزن آکباش اوگولاری (Sezin Akbaşoğulları) بازیگر نقش جاهده وی همسر برادر سوهان است او به دنبال کنار زدن سوهان از خانوه و ارث است او فردی زیرک است که باعث میشود با دروغ ها و نقشه هایش خانوده تحسین و سوهان از هم جدا شود

جاهده در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

جاهده در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

تامر لونت (Tamer Levent) بازیگر نقش تحسین فردی ثروتمند و پدر سوهان که به جز به قدرت رسید خود و خانوده اش به چیزی فکر نمیکند و فردی ظالم و فاسد است

تحسین در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

تحسین در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

سرکان آلتون اوراک (Serkan Altunorak ) بازیگر نقش کورای جوانی ثروتمند که عاشق سوهان است و به دنبال این است که با سوهان نامزد شود و ازدواج کند و ثروتی بیشتری اطریق پدر سوهان تحسین بدست بیاورد او دشمت سر سخت جسور است

کورای در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

کورای در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

دوریم یاکوت (Devrim Yakut) مادر کورای که قرار است با سوهان نامزد شوند وی مخالف ازدواج پسرش با سوهان است و دشمنی زیادی با تحسین پدر سوهان دارد

bazigaran-serial-cesur-ve-guzel-8

مهربان خانوم در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

نیهان بویوک آغاچ (Nihan Büyükağaç) همسر دوم تحسین مالک و ثرتمند بزرگ که دکتر است و دارای داروخانه است

عدالت خانوم در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

عدالت خانوم در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

ارکان آوچی (Erkan Avcı) برادر سوهان که او و همسرش به دنبال این هستند که سوهان را از ارث محروم کنند و تمام ثروتمند تحسین به خودشان برسد او دشمن سوهان و جسور است

کورهان در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

کورهان در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

گوزده تورک پنجه (Gözde Türkpençe) او وکیل جسور است و در کارهای انتقام به او کمک میکند او عاشق جسور است

بانو در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

بانو در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

فیرات آلتون مشه (Fırat Altunmeşe) او خدمتگزار تحسین مالک بزرگ دهکده بود که از از انجا اخراج شد حالا او برای جسور در خانه اش و نگهداری از اسبش کمک میکند او رفیق و دوست جسور در دهکده میشود

کمال در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

کمال در سریال جسور و زیبا cesur ve guzel

بازیگران سریال cesur ve guzel جسور و زیبا

در سریال جسور و زیبا بازیگران سر شناس ترکیه زیادی حضور دارند که در ادامه برای شما این بازیگران را معرفی میکنیم

Kıvanç Tatlıtuğ    در نقش  Cesur Alemdaroğlu

Tuba Büyüküstün  در نقش   Sühan Korludağ

Tamer Levent   در نقش  Tahsin Korludağ

Devrim Yakut  در نقش   Mihriban Aydınbaş

Erkan Avcı  در نقش   Korhan Korludağ

Serkan Altunorak   در نقش  Bülent

Sezin Akbaşoğulları   در نقش  Cahide Korludağ

Nihan Büyükağaç  در نقش   Adalet

Fırat Altunmeşe   در نقش  Kemal

Okday Korunan  در نقش   Salih

Irmak Örnek  در نقش   Şirin

Gözde Türkpençe  در نقش   Banu

Işıl Dayıoğlu  در نقش   Reyhan

Zeynep Kızıltan  در نقش   Hülya

Cansu Türedi  در نقش   Necla

 

خلاصه قسمت های سریال جسور و زیبا

 

 

خلاصه داستان قسمت ۲۲سریال پاتریکس (جسور و زیبا)

پاتریکس و بانو توی شرکت با اونایی که زمیناشونو خریدن جلسه گذاشتن اونا میرن متین بابای بانو میگه که تو خیلی سر کیسه رو شل کردی تحسین اینکارو با بابات نکرد بلنو میگه ضرری نمیکنیم.تحسین میاد پاتریکس میگه فکر کردم‌رفتین ماه عسل اونم میگه نه بعد با متین و رفعت آشنا میشه اونا میرن تحسین به پاتریکس میگه اگه اکسیس رو دیدی بهش بگو با من لج نکنه.
شیرین میخواد بره میگه پاتریکس الان دیگه میرسه اکسیس میگه نمیشه نیاد که شیرین میگه تو قبلا اونو به تخت خوابتم دعوت کردی( :joy::joy::joy:)عدالت زنگ میزنه به اکسیس اول شیرین جواب میده بعد میده به اکسیس اونم به عدالت میگه که بابام به خاطر تنبیه منو کورهان باهات ازدواج کرد اونم گریه میکنه و تلفن رو قطع میکنه.اکسیس میگه بالاخره باید حقیقتو میفهمید.
عدالت میخواد بره نجلا میاد داره گریه میکنه عدالت میگه چی شده اونم میگه به خاطر اینکه توران از من استفاده کردو وارد مزرعه شد جاهده خانوم سر من داد زد وعدالت میره.
جاهده و کورهان تو ماشینن جاهده میگه اول صبحی اومدیم دنبال این زنیکه کورهان هم میگه وقتی اومد بهش پولشو میدیم و میگیم برو به سلامت.
بولنت میره تو خونه هولیا و میبینه همه جا دوربینه بعد بولنت یه میام میفرسته برای جاهده اونم به کورهان میگه ببرم خونه . بعد  بولنت خودش نگاه میکنه که توران و هولیا اومدن خونه و توران میگه بولنت با تو به نامزدش اکسیس خیانت کرد و بولنت قضیه رو میفهمه و میگه این احمق چرا منو قاطی کرده.
جاهده میاد خونه بولنت داره فیلمارو نگاه میکنه توران به هولیا میگه بم پول بده جاهده زنگ میزنه به بولنت اونم فیلمارو نشونش میده جاهده میگه خدایا شکرت بولنت میگه اگه توران به اکسیس چیزی بگه پته دوتاتونو میریزم رو اب جاهده میگه هولیا میگه هولیا اومد خودم باهاش حرف میزنم و قطع میکنه.
پاتریکس میاد پیش اکسیس اونم خجالت میکشه بعد با هم میرن اسپاگتی درست میکنن پاتریکس هم به اکسیس تیکه میندازه بعد میگه الان دقیقا مثل لباس زیرت خال خالی شدی(:joy::joy::joy::joy:)دوباره خجالت میکشه بعد اکسیس میگه توروخدا فراموشش کن پاتریکس هم نوک بینی اکسیس رو میبوسه و میگه قول میدم اتفاقاتی که بینمون افتاد رو هیچوقت فراموش نکنم.
عدالت اومده خونه خودش تحسین میاد دنبالش اونم میگه نمیام نمیخوام با اکسیس و کورهان دشمن بشم تحسین میگه اها با اکسیس حرف زدی عدالت میگه حق بعد تحسین میگه نذار این خونه رو اتیش بزنم برو وسایلتو جمع کن بریم.
مهربان داره عکس تابلوهارو تو اینترنت نگاه میکنه بعد بادش میاد که تحسین تابلوهارو بهش نشون داده و میگه مهربان احمق چطور باور کردی.
اکسیس و پاتریکس غذا میخورن بعد میرن البوم عکساشونو نگاه میکنن پاتریکس تو یکی از عکسای سربازی تحسین یه چیزی میبینه و مشکوک میشه. کورهان زنگ میزنه به اکسیس پاتریکس یواش عکسو برمیداره و میره پیش ماشینش کورهان به اکسیس میگه زود بیا اونم میگه پاتریکس پیشمه و قطع میکنه بولنت هم اونجاس و عصبانی میشه و میگه گوربابای دوتاشونو میره کورهان هم میگه فقط تو یکی رو کم داشتیم.
بولنت میاد بیرون هولیا اونجاست هولیا بهش میفهمونه که توران داره نگاشون میکنه و میگه خوب رفتار کن باهام بعد هم به بولنت میگه منو برسون خونه و سوار ماشین میشه.
اکسیس از تو پنجره نگاه میکنه میبینه پاتریکس پیش ماشینش نیست پاتریکس اومده و اون عکسو بزرگش کرده بعد زنگ میزنه به یکی و میگه اسمش میتاته بابام و تحسین و خوب میشناسه بعد اکسیس میاد و میگه قدم بزنیم و با هم میرن.
جاهده میاد پیش بولنت و هولیا.هولیا میگه دکتر به رییس توران بدهی داشته جاهده میگه پولشو دادی هولیا میگه پول بیشتری میخواد.جاهده میگه تو برو تو ماشینم.بعد به بولنت میگه باید تحسینو راضی کنیم که توران دشمنشه بولنت میگه بذاریم پاتریکس این کارو کنه و تا یکم هم اون آسیب ببینه هولیا به توران یه پیام میده و اونم میخونه جاهده میاد تو ماشین و با هولیا میرن.
اکسیس و پاتریکس شب اومدن بیرون اکسیس میگه برای انتقام از بابام بهش میگم که با تو ازدواج کردم پاتریکس میگه یعنی داری بهم پیشنهاد ازدواج میدی اونم میگه نه شوخی کردم پاتریکس اکسیسو میرسدنه خونه و بش میگه من خودم برای انتقام گرفتن یه فکری میکنم و میره.
پاتریکس تو ماشین داره به اون عکس نگاه میکنه اکسیس هم تو تختش به پاتریکس فکر میکنه.تو مزرعه کورلوداغ همه جمعه یه دفعه بچه تو شکم هولیا تکون میخوره و جاهده خوشحال میشه.بولنت هم تو خونه داره کاراشو میکنه.پاتریکس هم داره به مامانش نگاه میکنه کمال هم به شیرین اون فیلمی‌که گرفته رو نشون میده اونم شوکه میشه کمال میگه فردا این فیلمو نشون پاتریکس میدم.
پایان.

 

خلاصه داستان قسمت ۲۳سریال پاتریکس (جسور و زیبا)

پاتریکس تو اتاقش داره به عکسه نگاه میکنه.
پاتریکس خواب میبینه اکسس اومده پیشش تلفنش زنگ میخوره اکسیس میگه حسن کاراحسن اغلو بهت زنگ میزنه پاتریکس از خواب میپره رفعت بهش زنگ میرنه و میگه اون آدم تو عکسو پیدا کردم تو استانبول زندگی میکنه.
پاتریکس و رفعت میان استانبول میرن پیش همون مرده رفعت و پاتریکس از قبل با هم هماهنگ کردن اسم یکی دیگه رو بگن رفعت میره جلو میتات میگه اون اسمو نمیشناسم بعد رفعت اسم حسنو میاره اونم میگه اره میشناسمش بعد رفعت میگه پسر حسن میاد پیش من اونم تعجب میکنه اونا میرن میتات زنگ میزنه به تحسین و میگه اون گفت که پسر حسن زندست تحسین میگه منم هر جی به برادر رییس پلیس احمقت میگم باور نمیکنه.(دوستان میتات برادر رییس پلیسه).
مهربان اومده درباره تابولها تحقیق کنه و یه زنه بهش میگن یه فرد ناشناس اینارو فروخته مهربان میگه میشه بفهمی کار کی بوده اونم میگه خودمم کنجکاو شدم بهتون کمک میکنم.
شیرین تصویری زنگ زده به اکسیس و میگه فیگن دلش برات تنگ شده فیگن به اکسیس میگه زودی بیا اونم میگه باشه بعد شیرین به اکسیس میگه کله پرتقالی برای کریسمس میخواد بیاد اینجا(بانو رو میگه:joy::joy::joy:) تو هم با پاتریکس حرف بزن که اکسیس میگه معلوم نیست که من بیام یا نه.
تحسین میاد خونه نیشان تاشی.
اکسیس بیرون مهربان و بانو رو میبینه که با همن بعد میره مهربان به بانو میگه توی کاتالوگ تابولهای تحسین رو دیدم همه تقلبین بانو هم میگه واقعا(مهربان میخواد از زیر زبون بانو حرف بکشه)بعد مهربان میگه کاش میفهمیدم این تابلوها مال کین.
اکسیس میاد خونه تحسین و میبینه میگه اومدی باهام خدافظی کنی اونم میگه اومدم ببرمت که اکسیس میگه نمیام اونم میگه من مریضم و دارم میمیرم اکسیس احساساتی میشه تحسین میشینه برای اکسیس درد و دل میکنه اونم گریه میکنه میگه مریضیت چیه اونم میگه داشتم باهات شوخی میکردم اکسیس میگه داشتم میمردم بعد اکسیس میگه به یه شرط میام که به جون ما قسم بخوری دیگه زورگویی نکنی تحسین هم قسم میخوره.
پاتریکس میخواد همه حقیقتو به اکسیس بگه و بهش بگه دوسش داره ولی میبینه با تحسین رفتن بانو بهش زنگ میزنه میره پیشش بهش میگه مهربان خانوم داره درباره تابلوها تحقیق میکنه پاتریکس میگه امیدوارم که لج کردنش با تحسین به نفع ما بشه و میره.
هولیا داره به جاهده یه چیزایی یاد میده که یکیشو اشتباه میکنه عدالت میگه تو از کدوم دانشگاه فارغ التحصیل شدی که ریحان میاد میگه اکسیس و تحسین خان اومدن همه میرن استقبالشون اکسیس برای بچه جاهده کلی هدیه گرفته بعد یکیشو برمیداره میگه برای مادر پاتریکسه با عدالت هم روبوسی میکنه و میره تو اتاقش.
پاتریکس میاد مزرعه شیرین و کمال قضیه رو بهش میگن اونم میگه نمیشه همینجوری بهشون تهمت زد اکسیس میادبه شیرین میگه بابام اومد باهام حرف زد بعد پاتریکس بش میگه تو این جعبه حلقه های ازدواجمونه که اکسیس میگه تو بهم گفتی باباتو تنبیه نکن منم بیخیال شدم بعد میرن داخل شیرین میگه امروز همش میگفت فردیناند که پاتریکس قضیه رو عوض میکنه اکسیس کادوی فیگن رو بهش میده که کادوش یه گوی خیلی خوشکله اونم خوشحال میشه‌.
پاتریکس زنگ میزنه به بولنت.بولنت میبینه که توران داره نگاش میکنه.بولنت اومده پیش پاتریکس اونم فیلمو نشونش میده بولنت میگه البته که بینمون رابطه ای نیست بعد میگه وقتی قراردادو با انتالیایی ها بهم زدی اونام راه جاهده رو بستن و تهدیدش کردن.
شب عدالت شام درست کرده و همه تعریف میکنن بولنت به جاهده پیام میده و اونم میخونه و حالش گرفته میشه‌.
پاتریکس زنگ میزنه به بابای بانو و بهش میگه من حرفای بولنت رو جدی میگیرم نمیشه به اینا اعتماد کرد.
تو شرکت جلسه گذاشتن کورهان میگه اکسیس نمیاد بعد یه دفعه تحسین به یکی دعواش میشه همشون میرن بیرون اونم میگه پاتریکس علمداراغلو برام ایمیل فرستاد و تورو پیشم خراب کرد بعد نشون میده که بولنت اون ایمیل رو فرستاده اونو میبرن پاتریکس میگه من ازش سکایت دارم بولنت هول میشه میگه شرکتو نابود میکنید بعد تحسین زنگ میزنه به میتات و میگه اونایی رو که دیدی فردا با من روبه روشون کن اگه اونی باشه که حدس میزنم هر چه زودتر باید سرشو بکنیم زیر آب.
پایان

 

 

خلاصه داستان قسمت ۲۴سریال پاتریکس (جسور و زیبا)

کورهان به پاتریکس میگه اگه اومده باشی حال بابامو بگیری منم حالتو میگیرم پاتریکس هم میگه اگه شک داری شکایت کنید مهربان هم میگه راست میگه.
هولیا به توران میگه اونا میخوان پولو بت بدن ولی یه تلست میخوان پاتریکس و بکشی توران هم میگه بعد نمیتونن از دستم خلاص شن هولیا هم میگه نمیتونن از ما خلاص شن.
کورهان به جاهده مه تو اصلا شکمت بزرگ نشده اونم میگه شده اکسیس میگه میخوام تو زمین پاتریگس به اسم مشتریا درخت بکارم که کورهان هم میگه شما دوتا کم کم دارین زوج میشیدا اکسیس هم میگه چرت نگو.
میتات زنگ میزنه به رفعت و میگه بچه حسن رو قاطی نکن پیش تحسین هم نرو بعد میگه فردا بچه حسن رو بیار پیش من اونم میگه باشه و قطع میکنه بعد نشون میده که تحسین پیش میتاته رفعت زنگ میزنه به پاتریکس و اونم میگه خوبه فردا بیا با هم بریم و قطع میکنه.
جاهده یه سری پیام میفرسته به پاتریکس با گوشی اکسیس بعد به اکسیس زنگ میزنن میگن که جنگلی به نام خانواده علمداراغلو وجود نداره اونم میره گوشیش میمونه بعد جاهده بهش میده.جاهده زنگ میزنه به یه نفرو میگه داره میاد پاتریکس رو نشون میده که پیامو میبینه ولی هرچی زنگ میزنه حرفی نمیزنه نگران میشه.اکسیس میاد بیرون یه زن گوشیشو میدزده و میره میده به هولیا توران هم به آدماش میگه اول پولو بگیرید بعد بکشیتش.
اکسیس میاد تو جنگل و نگهبان اونجا بهش میگه اینجا جنگل دولتیه اونم مشکوک میشه و میره.
پاتریکس میخواد بره به همون جایی که جاهده براش فرستاده رفعت میگه شاید باباش فهمیده گفته بفرست اونم میگه من میرم.
میتات به تحسین میگه ۱۵ دقیقه دیگه میرسن اینجا.
پاتریکس میاد توی یه جایی که بولنت هم اونجاست و همه مسلح قایم شدن.
تحسین کلافه شده میگه چرا نمیان میتات میگه شاید تو ترافیک گیر کردن.
همه به ماشین پاتریکس شلیک میکنن بعد یه دفعه صدای ماشین پلیس میاد و همشون میترسن پاتریکس و رفعت از یه جای دیگه میان بیرون بعد نشون میده که پاتریکس به رفعت
گفته بهم کمک کن بعد خیلیاشون فرار میکنن توران قایم میشه یه نفرشونو میگیرن پاتریکس میخواد ازش حرف بکشه توران میکشتش بعد به پاتریکس شلیک میکنه و تیر میخوره زیر قلبش(??????)توران فرار میکنه بولنت خوشحال میشه رفعت هم زنگ میرنه به آنبولانس.
اکسیس با نگهبانی قبرستون میاد و اونم مزار حسن کارا حسن اغلو رو بهش نشون میده.
پاتریکس حالش بده و مان و باباشو صحنه های عاشقانش با اکسیس و یادش میاد به رفعت میگه برو اکسیسو پیدا کن بولنت فرار میکنه توران هم تیر خورده و فرار میکنه.
اکسیس به نگهبانه میگه فورا برام پیدا کن ببین این مزار به اسم کی ثبت شده بعد هم متوجه میشه که گوشیش نیست.
بولنت زنگ میزنه به جاهده و میگه دوتاشون تیر خوردن هولیا هم میگه توران دستگیر شد که بولنت قطع میکنه.
پاتریکس و میبرن رفعت رو دستگیر میکنن میتات براش زنگ میزنه ولی پلیس قطع میکنه.تحسین میگه شاید فهمیدن و سر میتات داد میزنه.
هولیا زنگ میزنه به توران خاموشه تلفنش و براش پیغام میذاره.
توران میاد خونه نجلا اونم دستشو میبینه میگه چی شده اونم میگه سگ گاز گرفته.
هولیا به جاهده میگه نقشتون به درد نخورد من میترسم اونم بش میگه برو کورلوداغ جات امن تره اونم میره.
اکسیس همینطوری منتظر جواب سوالش نشسته تو دفتر.
توضیحات رفعت رو ازش میپرسن پاتریکس رو میبرن بیمارستان میگن وضعیتش وخیمه ببرینش اتاق عمل.
کورهان زنگ میزنه به تحسین و میگه که پاتریکس تیر خورده.اکسیس اونجا میفهمه که وکیل حسن و خاک سپاریش بانو بوده و شکه میشه.
بانو با عجله میاد بیمارستان کمال بش زنگ میزنه اونم میگه الان آدرسو برات میفرستم.
توی اتاق عملو نشون میده که دارن پاتریکسو عمل میکنن و تیرو بیرون میارن.بانو به یه نفر زنگ میزنه و میگه اصلا رفعت رو تنها نذارین.
اکسیس میاد خونه جاهده گوشیشو بش میده میگه نگهبان اورد بعد تحسین میاد میگه مردم از نگرانی جاهده هم میگه پاتریکس تیر خورده اونم شوکه میشه.
دکتر به کمال و بانو میگه عمل موفقیت آمیز بود اونام خوشحال میشن.
پاتریکس بیهوشه بعد خواب میبینه که اکسیس اومده بهش تیر زده.پاتریکس بهوش میاد بانو بالای سرشه بهش میگه نجات پیدا کردی. شیرین زنگ زده برای کمال اونم هنوز از چیزی خبر ندارم فیگن میره بیرون شیرین میره پیشش بهش میگه بیا بریم با ماشین دور بزنیم.
اکسیس و تحسین میان بیمارستان اکسیس میره پیش پاتریکس اونم میگه حالم خوبه بعد بانو میگه بعد از پیامی که تو به پاتریکس دادی اون رفته بعد اکسیس یادش میاد که یه زن بهش خورده بعدم با بانو جر و بحث میکنن که پاتریکس میگه همین که سالمی خیلی خوبه.
مهربان میگه از این ادما شکایت کنیم بعد جاهده زنگ میزنه رو گوشی بولنت کورهان میبینه بولنت گوشی رو میده به کورهان جاهده دستت درد نکنه برات سورپرایز اماده کرده بودم اونم گوشی رو میده به بولنت.مهربان هم میره.
به بانو زنگ میزنن و میگن اون پسره مرده اونم میره پیش رفعت و گوشی پاتریکس و هم میبره تحسین هم میره.

 

خلاصه داستان قسمت ۲۵سریال پاتریکس (جسور و زیبا)

پرستار میاد میگه وضعیت پاتریکس خوبه و میره اکسیس به کمال میگه تو هم برو اونم میره بعد به پاتریکس میگه منم امروز فهمیدم که تو یه تله هستم تله ای که تو برامون پهن کردی پاتریکس کاراحسن اغلو بعد میگه میدونم همش بهم دروغ گفتی چرا اینکارو کردی که پاتریکس میگه برای اینکه انتقام بابامو بگیرم بعد اکسیس میگه اون خودش خودکشی کرد پاتریکس هم میگه اینطوری نشون دادن اکسیس میگه نکنه اتفاقایی که بینمون افتاد هم نقشه بود که پاتریکس میگه نه و زخمش خونریزی میکنه پرستارو و دکتر میان اکسیس هم میره.
جاهده میاد مزرعه میگه عایشه اومده خدمتکار میگه نه بعد  میره تو اتاقش شیرین مامان پاتریکس و اورده اونجا ریحان میگه چایی جاهده رو براش ببر .جاهده زنگ زده به هولیا اونم میگه هنوز تو هتل تسویه نکرده و قطع میکنه میره طرف داروخونه شیرین و فیگن میخوان برن که عدالت میاد شیرین میگه مامان پاتریکسه عدالت میگه بیاین بریم تو پذیرایی فیگن هم همراش میره شیرین نمیتونه جلوشو بگیره فیگن تو پذیرایی تابلوهارو میبینه و میگه اینا کار مظفر خانه عدالت میگه از کجا میشناستش اونم میگه پدرشوهرمه عدالت هم شوکه میشه.
تحسین میاد مزرعه میره داخل فیگن و میبینه شیرین هر کاری میکنه فیگن باهاش نمیره فیگن میگه این تابلوها تو عمارت پدرشوهرم کاراحسن اغلو بود تحسین و ریحان و عدالت شوکه میشن شیرین فیگن رو میبره تحسین و عدالت هم میرن تحسین میگه پاتریکس پسر حسنه جاهده میاد میگه حالتون خوبه اونم میگه اره و میره.
مهربان و کمال میان تو اتاق پاتریکس میبینن بلند شده میگه میخوام برم پیش مامانم ارومش میکنن کمال میگه بانو و رفعت دارن میان مهربان هم میگه این بلارو تحسین سرتو اورد.
نجلا میاد خونش هولیا اونجاست بهش میگه اگه تورانو دیدی بهش بگو رییسش دنبالشه و میره نجلا میره داخل میبینه توران رفته و براش یادداشت گذاشته و ازش تشکر کرده و گفته ماشینتم فردا میفرستم.
بولنت تو ماشینه زنگ زده به جاهده و میگه به خاطر دروغتون تو دردسر افتادم بعد میبینه توران دنبالشه به جاهده میگه پلیس خبر کن و قطع میکنه کورهان میاد جاهده میگه اونایی که پاتریکس و زدن افتادن دنبال بولنت پلیس خبر کن بولنت موقعیتشو براشون میفرسته توران یه جا جلوش میپیچه و از ماشین پیادش میکنه و اسلحه میگیره رو سرش بولنت هم ترسیده.
اکسیس با تاکسی رد میشه از اونجا ولی نمیبینتشون و به تحسین زنگ میزنه اونم میگه خونم اکسیس میگه میام حرف میزنیم و قطع میکنه.
تحسین به عدالت میگه پست فطرت برای نزدیک شدن به من از دخترم استفاده کرد.
کورهان میره اکسیس میبینتش جاهده بهش قضیه رو میگه اونم میره.هولیا تو جاده برای یه ماشین دست بلند میکنه اون مهربانه پلیسا رد میشن هولیا میگه حتما دوباره یه اتفاقی افتاده.
کورهان میرسه اونجا پلیسا هم میرسن اکسیس هم میرسه توران داد میزنه میگه کار بولنت و جاهده کورلوداغ بود اونا میخواستن منو بکشن کورهان شوکه میشه پلیسا توران و میگیرن بولنت همش میگه دروغه هولیا و مهربان میرسن اونجا توران هولیا رو میبینه و میگه تو بولنت تقاصشو پس میدین اون بچم همینطور اکسیسو کورهان شو‌که میشن توران رو میبرن کورهان به هولیا میگه تو چرا دروغ ‌گفتی اکسیس هم میگه قضیه بچه چیه؟
تو مزرعه کورلوداغ دارن از هولیا بازجویی میکنن اونم میگه توران یه روانیه فکر میکرد عاشق دکتر شدم بعد مهربان میگه پای بولنت چزوری این وسط اومد که جاهده میگه تقصیر منه من پای بولنت و به این ماجرا باز کردم بعد به مهمت رییس پلیس زنگ میزنن میگن چاقویی که باهاش دکتر کشته شده تو ماشین توران بوده خون دکتر هم روشه هولیا یادش میاد که خودش چاقو رو انداخته جاهده به خاطر اینکه اسم خون میاد خودشو به بیهوشی میزنه تحسین و مهمت میرن که حرف بزنن مهربان و بولنت هم میرن.
تحسین به مهمت میگه فکر میکنی چرا امروز بچه حسن  نیومد ؟چون تیر خورد مامانشم امروز خون بود تابلوهای پدر شوهرشو شناخت که مهمت میگه پاتریکس؟امکان نداره.که تحسین میگه خودشه این پسرو بکشین کنار تا موی دماغم نشه مهمت هم میگه باشه.
پایان

خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال پاتریکس (جسور و زیبا)

داستان قسمت ۳۰ سریال پاتریکس

 

خلاصه قسمت اول تا اخر جسور و زیبا و بازیگران سریال cesur ve guzel

منبع: میدانم

پارس وی دی اس

درباره‌ی فان جو

منو به حال من رها نکن تو که برای من همه کسی اگه هنوزم عاشق منی چرا به داد من نمی رسی....

حتما ببینید

قسمت آخر سریال پرنده خوش اقبال Erkenci Kuş پرنده سحر خیز

قسمت آخر سریال پرنده خوش اقبال Erkenci Kuş پرنده سحر خیز قسمت آخر سریال پرنده …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *